موضوع: كتاب الطهارة/الوضوء /نواقض الوضوء، غایات الوضوء

 

دو امر باید ملاحظه شود:

امر اول : آیا وضو بعد از این امور مستحب است یا رجاء انجام شود ؟ دو وجه است :

وجه اول : مرحوم سید فرمودند با این روایات دلالت بر استحباب نمی کند و اینها صرفا می رساند که مثلا بعد از دست زدن به فرج وضو گرفتن مستحب نیست.

اشکال مهم بر این مبنا : مرحوم حکیم[1] فرمودند که هر کجا اصالة الطهور با اصالة الجهة تعارض کند اصالة الظهور از حجیت ساقط می شود ، نتیجه : تصرف در ظهور می کنیم نه تصرف در حجت لذا نباید این پانزده روایات را حمل بر تقیه کنیم که تقیه از مرجحات سند است بلکه تصرف در ظهور می کنیم و آن این است که پانزده مورد حمل بر استحباب می شود بله اگر در جایی تعارض مستقر شد و جمع عرفی ممکن نبود در آنجا حمل بر تقیه کنید و به عقیده ایشان صحیحه محمد بن اسماعیل هم تصریح بر استحباب دارد

نظر استاد : اشکال قبول نیست چون این قاعده در تعارض خبرین یا تعارض اخبار در جایی است که وجوب مولوی یا استحباب مولوی باشد مثلا یک خبر می گوید وضو در این گونه موارد واجب یا مستحب است و در جایی می گوید حرام است اینجا حق با شماست اما این موارد پانزده گانه احکام مولوی نیست بلکه درباره افساد یا انتقاض است لذا هر کجا بحث انتقاض و عدم آن باشد باید مرجحات جهتی را اخذ کرد مثل همان دسته اول که حمل بر تقیه می شود

امر دوم : اگر کسی وضو در این موارد پانزده گانه را گرفت آنهم رجاء آیا کفایت از وضوی واجب می کند یا نه ؟ مرحوم سید می نویسد بله مثل وضوی احتیاطی کفایت از وضوی واجب می کند.

اشکال مهم این است که وضوی رجایی امری ندارد و چیزی که قصد امر ندارد از آن وجوب تمشی نمی شود و وضو عبادت است . مرحوم آقای حکیم جواب می دهد که این وضوی رجایی امری دارد چون آنوقتی که محدث به حدث بود امر به وضو دارد که وضو گرفته است

اشکال استاد به آقای حکیم : چون کشف از امر در صورتی است که داخل وقت باشد اما کسی که بین صبح تا ظهر بول و غائط داشت امر به وضو ندارد چون نمی خواسته نماز بخواند و امر به استحباب هم ندارد

اما بهترین جواب این است که در جایی که به رجاء وضو گرفته می شود آن وضو اضافه به مولا است و همین کافی است پس در قصد قربت وجود امر لازم نیست اما همین اندازه که اضافه به مولا شود و محبوب مولا باشد کافی است.

فصل فی غایات الوضو الواجب و غیر الواجب : مواردی که وضو شرطیت دارد

مورد اول : وضو شرط صحت نماز است نه شرط وجوب نماز دلیل علاوه بر اجماع روایات زیادی است مثل صحیحه زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُور[2] همچنین روایت دیگر از زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ خَمْسَةٍ الطَّهُورِ وَ الْوَقْتِ وَ الْقِبْلَةِ وَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ.[3]

مورد دوم : شرط در صحت طواف است دلیل هم روایات و اجماع است روایت مانند صحیحه عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ .... سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ ثُمَّ ذَكَرَ أَنَّهُ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ قَالَ يَقْطَعُ‌ طَوَافَهُ‌ وَ لَا يَعْتَدُّ بِهِ.[4]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo