موضوع: كتاب الطهارة/الوضوء /غایات الوضوء

 

فرع دوم در مسئله چهاردهم : نوشتن آیات قرآن بر بدن چه حکمی دارد ؟ مرحوم سید در عروه فرمودند ظاهر،حرمت مس است به خصوص آنجایی که اثرش باقی باشد .

استاد: اشکال مهمی که بر این نظریه شده اینست که در اینجا آنچه دیده می شود ممسوس است نه ماسّ و ممسوس اشکالی ندارد و اگر روایت، مسِّ آیات قرآن به غیر طهارت را حرام کرد به اعتبار ماسّ است مثلا کسی که محدث است و شخص دیگری که بر بدن او آیات را بنویسد کاتب آیات را ایجاد کرده و آیات بر بدن شخص محدث ممسوس است و مَسّی واقع نمی شود و صدق مسِّ کتابت نمی کند چون در مس، دو جسم است یک ماسّ و دیگری ممسوس و در این آقا یک جسم است[1] .

جواب استاد به اشکال فوق :

اولا : مسّی در اینجا که بحث می شود مسِّ تسبیبی است نه مباشری و بحث ما در مس مباشری است که حرام است ، مسِّ تسبیبی یعنی کاتب در بدن شخصِ مُحدِث مسّی را ایجاد می کند که آن «مکتوب» می شود «ممسوس»؛ و بدن «ماس» و آن که دو تا جسم است در مس مباشری است مثل دست زدن به صفحه قرآن و اینکه می گویند بین ماس و ممسوس اتحاد نیست در مس مباشری است .

ثانیا : ملاک و مناط حرمت مسِّ مباشری در مسِّ تسبیبی هم وجود دارد و آن ملاک این است که مردم بدون وضو دسترسی به آیات قرآن پیدا نکنند چون قرآن رفیع است و موجب هتک آن می شود.

مسئله پانزدهم (حکم اطفال و مجانین): مس اطفال و مجانین دو قسم است ، یا مباشری یا تسبیبی است که اگر مباشری باشد و خودش می خواهد دست بزند بر ولیّ واجب نیست منع کند به دو دلیل :

دلیل اول : أصالة البرائة که مدرک آن «رُفع القلم عن الصبی» است .

دلیل دوم : دلالت نصوص قاصر است که منظور از حرمت مس آنها را شامل شود .

مرحوم علامه در معتبر[2] و منتهی[3] و ابن ادریس در سرائر حکم به وجوب منع ولی کرده اند چون منافات با تعظیم قرآن است و هم چنین اطلاق آیه ﴿لایمسه الا المطهرون﴾[4] آن را شامل می شود چون این مطلب اختصاص به ماسّ ندارد و ممکن است مسّ کننده صغیر باشد اما ممسوس آنقدر بزرگ است که باید پاکان دست بزنند.

اشکال به ایشان : دلیل اول مردود است چون تعظیم قرآن واجب نیست و آنچه واجب است اجتناب از هتک قرآن است و قبلاً درباره این بحث شد که مس به معنای علم و مراد از مطهرون، ائمه علیهم السلام هستند و همچنین اگر بر ولی منع آنها واجب باشد؛ اولاً در روایت از ائمه علیهم السلام چنین سوالی نداریم در مورد مس اطفال درحالی که مسلمانان هر روز مبتلای به این عمل هستند و ثانیاً اگر مس اطفال جایز نباشد هرج و مرج لازم می آید چون نیاز به تدریس قرآن به بچه هاست در حالی که اطفال وضو نمیگیرند و اگر هم بگیرند مشروعیت ندارد.

اما مسِّ تسبیبی به این معنا است که ولیّ، دست بچه را روی قرآن بگذارد که بازهم حرام نیست چون بر همین اولیاء جایز است قرآن را برای آموزش بدست بچه بدهند بله اگر بچه می خواهد با قرآن بازی کند یا کار قبیحی انجام دهد اینجا بر ولی واجب است منع کند پس نظر سید درست نیست.

اللهم الا أن یقال اگر صبی ممیز است و وضو بگیرد تمرینی نیست بلکه وضوی او مشروع است و می تواند قرآن را مس کند و حدیث رفع قلم در اینجا خلاف امتنان است. اگر کسی بگوید حدیث رفع جلوی ادله مشروعیت وضوی صبی ممیز را می گیرد در جواب می گوییم حدیث رفع امتنانی است که اگر بخواهد بگیرد خلاف امتنان است.


[1] مستمسك العروة الوثقى، الحكيم، السيد محسن، ج2، ص283. بل يمكن الاشكال فيما يبقى أثره بأن المس يتوقف على الاثنينية بين الماس و الممسوس، و هي غير حاصلة في الفرض.
[2] المعتبر في شرح المختصر، المحقق الحلي، ج1، ص176. الأول: «الصبي» يمنع من مس الكتابة، أما هو فلا يتوجه اليه التكليف و لا يتحقق النهي في حقه.
[3] منتهى المطلب - ط الجديدة، العلامة الحلي، ج2، ص154. الثّالث يمنع الصّبيّ من مسّ كتابه القرآن‌ لعدم الشّرط في حقّه، و لا يتوجّه النّهي إليه، لعدم قبوله للتّكليف، و كذا المجنون. و هو أحد وجهي الشّافعيّة، و في الآخر: يجوز، لحاجتهم إلى حفظه، فلو لم يشرع إلّا بطهارة لزم التّعسّر. «6» و لو توضّأ الصّبيّ جاز له المسّ، لارتفاع حدثه على إشكال.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo