موضوع: كتاب الطهارة/الوضوء /غایات الوضوء - حکم مس متعلقات قرآن بهغیراز خط آن - حکم گذاشتن چیز نجس یا متنجس روی قرآن - نظر استاد - مرجع تشخیص هتک حرمت قرآن و موضوعات
مسئله شانزدهم : به دو حکم اشارهشده است
حکم اول : شخص محدث میتواند غیر خط قرآن را مس بکند مثل ورق و جلد و مابین خطوط قرآن چون دلیلی بر حرمت نداریم.
حکم دوم : مسّ ورق قرآن و مابین سطور و جلد و هر چه متعلق قرآن است مکروه است ، این فتوا به دو جهت است جهت اول : به خاطر روایت ابراهیم ابن حمید از ابی الحسن علیهالسلام که ما را نهی کرده از دست زدن به قرآن و نهی از آن شامل همه چیز قرآن میشود، إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: الْمُصْحَفُ لَا تَمَسَّهُ عَلَى غَيْرِ طُهْرٍ وَ لَا جُنُباً وَ لَا تَمَسَّ خَيْطَهُ وَ لَا تُعَلِّقْهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون[1] وجه حمل نهی بر کراهت: چون هیچکدام از فقها مس به قرآن را حرام نمیدانند فقط مس به کتابت قرآن علی غیر طهر را حرام میدانند.
جهت دوم : در روایت حریز جواز مس ورق قرآن است و آن مرسله است و جمع بین دلالی نهی از مس قرآن و بین مرسله حریز حمل بر کراهت است و شاهد بر این جمع دلالی هم اجماع است و هم تسالم فقهاست که دست زدن به ورق قرآن حرام نیست.
مسئله هفدهم : ترجمههای قرآن به هر زبانی باشد شخص محدث میتواند دست برند اما در مورد اسم خدا حق ندارد دست بزند به هر زبانی که باشد چون ادله منع مطلق است.
مسئله هجدهم : گذاشتن چیز نجسی بر قرآن اگرچه خشک هم باشد حرام است چون هتک به قرآن حرام است اما درباره متنجس که آیا گذاشتن آن درصورتیکه خشک باشد حرام است یا نه ؟ مثلاً دست متوضی متنجس است آیا با این دست میتواند قرآن را از زمین بردارد یا نگه دارد یا نه ؟ (متنجس به آن میگویند که خودش نجس نبوده و در اثر برخورد به نجاستی نجس شده است) مرحوم سید فرمودند بهحسب ظاهر اشکالی ندارد و در پایان فرمود که اگرچه بهتر ترک است.
نظر استاد : فرقی بین نجس و متنجس نیست (در نجس که قدر متیقن اشکال دارد) مادامیکه عنوان هتک بر آن صدق کند حرام است چون در برخی از افرادِ پاک، هتک حرمت هم صدق میکند مثلاً گذاشتن کتاب بر روی آن یا سنگی بر روی قرآن ، اما در خون که معفوّ است کمتر از درهم حرام نیست.
سؤال : تشخیص هتک حرمت به ید فقیه است یا عرف؟ به نظر ما به ید فقیه است چون نجاست از امور شرعیه است نه عرفیه و این به عهده اهل شرع است و باید به ارتکاز متشرعه رجوع شود پس به دست عرف نیست.
نکته اول : ظهور عرفی به معنای ظهور ادله شرعی است یعنی فقیه بخواهد روایت را استنباط کند از این لفظ، که چه میفهمد این را باید به عرف مراجعه کند.
نکته دوم : این کلیت ندارد که تشخیص هر موضوعی به دست مکلف است بلکه تشخیص موضوع در موضوعات شرعیه به دست فقیه است. موضوعی که به دست مکلف است مثل خون یا حدود استهلال.
مسئله نوزدهم : کسی که محدث است نمیتواند آیه قرآنی را که بر روی نان نوشتهشده را بخورد اما کسی که وضو دارد میتواند بخورد ، وجه عدم جواز اول برای محدث؛ صدق مسّ است که این مسّ، چه باطنی باشد و چه ظاهری. اما برخی از بزرگان مثل امام ره (و هو المختار) یک قیدی اضافه کردهاند که اگر خوردن این لقمه نان مستلزم مسّ شود بدون وضو جایز نیست اما اگر مستلزم مسّ نشود جایز است مثلاینکه اجزای ترکیبی کلمه به سبب جویدن یا گاز گرفتن به هم بخورد که با زوال هیئت کلمه در اثر جویدن مس کلمه اطلاق نمیشود بله اگر بخواهد لقمه را ببلعد اطلاق مس میشود .
نکته: مسئله یک و دو فصل وضوی مستحبی قبلاً بیانشده با ادله و جلسه بعد مسئله سوم إن شاالله بیان میشود.