موضوع: كتاب الطهارة/الوضوء / وضوی تهیئی - عده ای از فقها وضوی تهیئی را همان دائم الوضوء بودن می‌دانند - اشکال استاد - ادامه موارد وضوهای مستحبی

 

برخی از بزرگان وضوی تهیئی را همان دائم الوضوء بودن می‌دانند، آنچه ملاک دائم الوضوء بودن را تشکیل می‌دهد اصل طهارت است و اگر نماز در اول وقت مستحب است لازمه‌اش این است که طهارت هم مستحب باشد و هرگز طهارت ربطی به وضوی قبل از وقت ندارد چون وضو علت محدثه طهارت است نه علت مبقیه طهارت باشد چون وضو یک عمل تدریجی است و غیر قار است و ثابت نمی‌ماند و آنچه استعداد قار و ثبوت را دارد ذات طهارت است نه وضو بنابراین وضو با طهارت متلازمین هستند که اگر طهارت باقی باشد وضو هم باقی است و اگر باقی نباشد وضو هم باقی نیست چون عدم المانع از علت است و باید احراز شود وقتی احراز شد طهارت استعداد بقا را دارد لذا اگر می‌گویند وضوی تهیئی مستحب است به اعتبار این است که اصل طهارت و بقای بر آن مستحب است همه مال خود طهارت است و هر حکمی هست برای خود طهارت است نه وضو[1] .

اشکال استاد : این شبهه شما مقابل نص و ضرورت است آنچه در روایات آمده استحباب وضو است نه طهارت چنانکه در بیان شهید خواندیم و در دلیل دوم به روایات اشاره‌شده است پس اینکه می‌گویید «اصل طهارت مستحب است نه وضو» این مخالف نص است و هم‌چنین از ضروریات فقه است و از ضرورت‌های عرفی که ذی المقدمه بدون مقدمه نیست مثلاً نصب سُلَّم (نردبان ) مقدمه بالا رفتن به پشت‌بام است قطعاً متوقف بر بقاء هم هست و فقط حدوث کافی نیست. مبدأ فکری ایشان مقدمه موصله است و در اصول ثابت شد که مقدمه موصله واجب نیست چون مقدمه موصله امری ندارد و اما اینکه می‌فرمایید وضو غیر قار است این از دو جهت باطل است :

اما جهت اول : ازآن‌جهت که وضو امر اعتباری است و امر اعتباری به دست شارع است و قار و غیر قار، تکوینی و وجودی است مثلاً زمان غیر قار و مکان قار است این‌ها وجودی هستند و نباید باهم قیاس شوند.

جهت دوم : این است که استحباب وضو از باب این است که لغو پیش نیاید چون شارع فرموده که مستحب است اول وقت نماز بخوانید حال اگر استحباب وضوی تهیئی را قبول نکنند لغو پیش می‌آید.

مورد ششم از موارد وضوی مستحبی ؛ مناسک حج: مثلاً سعی صفا و مروه مستحب است یا در رمی جمره به‌غیراز نماز و طواف که باید وضو بگیرد ، روایت یحیی الازرق : وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ يَحْيَى الْأَزْرَقِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع رَجُلٌ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- فَسَعَى‌ ثَلَاثَةَ أَشْوَاطٍ أَوْ أَرْبَعَةً ثُمَّ بَالَ ثُمَّ أَتَمَّ سَعْيَهُ بِغَيْرِ وُضُوءٍ فَقَالَ لَا بَأْسَ وَ لَوْ أَتَمَّ مَنَاسِكَهُ بِوُضُوءٍ لَكَانَ أَحَبَّ إِلَيَّ.[2] و صحیحه معاویة ابن عمار : مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يُقْضَى الْمَنَاسِكُ كُلُّهَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ إِلَّا الطَّوَافُ فَإِنَّ فِيهِ صَلَاةً وَ الْوُضُوءُ أَفْضَلُ[3] یُقضیٰ یعنی انجام دادن است ، اینکه می گوید وضو افضل است یعنی طواف مستحبی است.

مورد هفتم؛نماز اموات: روایت : وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع الْجِنَازَةُ يُخْرَجُ بِهَا وَ لَسْتُ عَلَى وُضُوءٍ فَإِنْ ذَهَبْتُ أَتَوَضَّأُ فَاتَتْنِي الصَّلَاةُ أَ يُجْزِي لِي أَنْ أُصَلِّيَ عَلَيْهَا وَ أَنَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَقَالَ تَكُونُ عَلَى طُهْرٍ أَحَبُّ إِلَيَّ[4]

مورد هشتم؛ زیارت اهل قبور: صاحب مدارک مقید به مؤمنین کردند پس استحباب آن برای شهرت است و روایتی نداریم ، فاضل هندی و شیخ یوسف بحرانی فرمودند مشهور چنین است اما روایتی پیدا نکردم.

مورد نهم؛ قرائت قرآن یا نوشتن قرآن یا لمس حواشی یا همراه داشتن قرآن: روایت : وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع‌ أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنِ الرَّجُلِ أَ يَحِلُ‌ لَهُ أَنْ يَكْتُبَ‌ الْقُرْآنَ فِي الْأَلْوَاحِ وَ الصَّحِيفَةِ وَ هُوَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ قَالَ لَا[5]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo