درس خارج فقه استاد مهدی احدی
1400/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/الوضوء /فصل : وضوهای مستحبی - وضو گرفتن برای غایات متعدده - مبانی فقها - وضو گرفتن برای غایت مستحب - اشکالات بحث
مسئله ششم : درباره تعدد غایات وضو است در اینجا اموری مطرح میشود :
امر اول: وضو غایات متعددی دارد که همه آنها واجب است، مثلاً یک وضو گرفت و تمامی این غایات واجب را قصد کرد مثلاً با یک وضو قصد نماز ظهر و عصر و هم طواف واجب وهم نماز واجب و هم قضای نماز واجب را بخواند یقیناً امتثال حاصلشده و ثواب هم میبرد لذا اگر برخی از اینها را هم قصد کند بازهم میتواند بقیه را انجام دهد چون صدق طهارت بر این وضو میکند.
امر دوم: کلیه غایات وضو مستحب است مثل وضو برای قرائت و مسّ کتابت و .... در اینجا هم اگر به این قصد وضو بگیرد امتثال حاصلشده است اما فرق آن با امر قبلی این است که در امر قبلی اگر برخی از غایات واجب را ترک میکرد میتوانست بقیه را هم انجام دهد ولی در این امر اگر برخی از غایات مستحب را قصد کند نمیتواند بقیه را انجام دهد چون وضوی او مقید شده است مثلاً مقید کرد به طواف مستحبی که نمیتواند نماز واجب بخواند بله اگر قصد غایات نکند و مثلاً کون علی الطهارة باشد میتواند با این وضو تمامی غایات مستحب را انجام دهد چون طاهر بر او صادق است، اگر وضو را مقید به قید واجب کرد میتواند آن غایات را انجام دهد.
امر سوم: غایات وضو مختلف است مثل وضوی برای نافله صبح و برای نماز ظهر در اینجا هم غایت واجب و هم مستحب جمع شده است، که دو مبنا است :
مبنای اول : این است که امر استحبابی در امر وجوبی مندک میشود چون امر استحبابی به معنای ترخیص در ترک است اما امر واجب به معنی منع از ترک است وقتی وضو برای نافله صبح میگیرد یعنی اجازه ترخیص و ترک دارد اما وقتی برای نماز صبح میگیرد یعنی اجازه در ترک ندارد، عدهای از فقها قائل به اندکاک هستند یعنی وقتی نافله صبح خوانده شد آن امر استحبابی در امر وجوبی مندک میشود.
مبنای دوم : هر دو امر در جای خود باقی است هم امر استحبابی و واجبی درجای خودش باقی است لذا باید وضو را بعد از طلوع فجر به نیت فریضه بگیرد و اندکاک را قبول ندارند، بنا بر هر دو مبنا وضو صحیح است و امتثال حاصلشده چون وضو مقدمه نماز است نه مستحب نفسی و نه وجوب شرعی دارد بلکه وجوب و استحباب نماز شرطی است لذا همین اندازه که به ایشان طاهر صدق کند میتواند هر دونماز را بخواند.
امر چهارم: اگر بهقصد غایت مستحب وضو بگیرد میتواند با این وضو نماز واجب بخواند مرحوم سید در عروه قائل به صحت شد اما خودش اشکال میکند و دو جواب میدهد :
اشکال ایشان : وضو یک عمل است و نمیتواند متصف به وجوب و استحباب شود چون ازنظر علمای اصول بین وجوب و استحباب تضاد است و جمع متضادین لازم میآید، ازیکطرف وضو مقدمه غایت مستحبی است و باید نیت مستحبی کرد و از طرف دیگر مقدمه غایت واجب است و باید نیت واجب کرد حال چطوری در عمل واحد جمع میشود ؟
اما جواب اول ایشان : مقام بحث ما مندرج در کبرای اجتماع امرونهی از شیء واحد است مثل صلات در دار مغصوبه، که گفتهشده اجتماع امرونهی محال نیست چون دو جهت دارد یکی عنوان صلاتیت است و دیگر عنوان غصبیت است و در اینجا هم دو جهت است یک جهت وضو برای نافله و جهت دیگر وضو برای فریضه است و چون دو جهت دارد منتهی به اجتماع ضدین نمیشود. این بیان برگرفته از مبنای سلطان العلماء بر حاشیه در شرح لمعه است که ایشان میگوید در هر وقتی وضو مستحب است حتی در وقت عبادت واجب لابد معتقد است که جهتها فرق دارد که جهت مستحب مقدمه برای یک عمل مستحب و جهت وضوی واجب مقدمه یک عمل واجب است.
اما جواب دوم ایشان : فرق است بین اینکه نیت کند برای یک عمل مستحب و عمل واجب و بین اینکه نیت غایت کند آنجایی که اجتماع امرونهی ممنوع است آنجایی است که نیت ندب بکند چون ندب وصف دارد و واجب وصف دارد بین آنها وجوب و ندب وصفی تضاد است اما بحث ما در نیت غایت است که نیت میکند این وضو را هم بهقصد غایت مستحبی و هم واجب بگیرد که اشکالی ندارد و مرحوم سید این را هم از سلطان العلماء میگیرند که ایشان میفرمایند قصد مندوبه به معنای این نیست که ندب وصف عمل شود بهطوریکه اگر خلاف آن وصف امتثال شود آن امتثال باطل شود بلکه این وضوی مندوب برای خاطر آن غایت است.
اشکال استاد به هر دو جواب فوق :
اما جواب اول : بین بحث ما و اجتماع امرونهی فرق است در باب اجتماع امرونهی جهت تقییدی است اما در اینجا جهت تعلیلی است مثلاً اکرم العالم یعنی اکرام عالم واجب است چون عالم است و لا تکرم الفاسق هم چون فاسق است اکرام واجب نیست و اجتماع وجوب و حرام نشد، در اینجا چرا وضوی واجب گرفتی چون نماز واجب میخواهم بخوانم و هکذا وضوی مستحب و وجوب و استحباب وصف تعلیلی است.
اما جواب دوم : چون چه نیت ندب و غایت بکند درهرصورت وضو جنبه مقدمیت دارد یک وضو برای نافله صبح و نماز صبح ، چطور یک عمل هم مقدمه برای مستحب و هم واجب شود د حالی که واجب و مستحب متضادند.