درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1400/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/الوضوء /فصل في مستحبات الوضوء

 

در جلسه قبل بحث شد که یک وضو، یک عمل است و اگر در زمان و عمل واحد، متصف به مستحب و واجب شود لازمه‌اش اجتماع ضدین است جواب‌هایی داده شد و گذشت اما حق این است که بین حکم به ذی المقدمه و حکم مقدمه نباید ملازمه شرعیه قائل شد بلکه ملازمه عقلیه است پس وجوب، مقدمه عقلی است نه شرعی ، وجوب عقلی به معنای لابدیت عقلیه است و در اصول می‌آید که ما قائل به لابدیت عقلی هستیم و بنابراین کبری، وضو در هیچ حالتی متصف به وجوب شرعی نمی‌شود حتی اگر کسی نذر کند باید به نذر عمل کند اما وضو را واجب نمی‌کند لذا عبادیت وضو به خاطر این است که فی‌نفسه مستحب است و امر واقعی دارد پس این مشکل حل شد.

بقی هنا شیءٌ: استحباب یعنی ترخیصِ در ترک و وجوب یعنی منع از ترک حال. چگونه در وضویی که به‌قصد نافله و فریضه صبح گرفته می‌شود قابل‌جمع است؟

راه‌حل اول : یک وضویی که برای نافله و فریضه قصد تقرب می‌کند به داعی اصل طلب است بدون اینکه حیثیت ترخیص یا منع دخیل باشد لذا طلب مراتبی دارد یک مرتبه ندبی و دیگری وجوبی و ... است مثل‌اینکه اصل نور را طلب می‌کند مراتب مختلف است ممکن است برای مولا شمع یا چراغ یا ... بیاورد پس ذات طلب را در وضو قصد می‌کند که خدا از من یک درخواستی دارد.

راه‌حل دوم از استاد : استحباب، مجرد محبوبیت و مطلوبیت است وقتی با وضوی مستحبی که محبوب مولاست نماز فریضه می‌خواند آن محبوبیت در محبوبیت اشدّ مندک شده و لذا ما قائل به اندکاک مستحب در واجب بودیم و این مبنا بر این است که ما تضاد در احکام خمسه را قائل نباشیم بلکه قائل به‌مراتب تشکیکی طلب باشیم البته ما مبدأ احکام را متضاد نمی‌دانیم اما در امتثال متضاد است چون نمی‌شود هم جمع بین حرام و وجوب کرد که در آینده خواهد آمد.

فصل فی بعض مستحبات وضو :

مستحب اول : آب وضو یک مُد باشد دلیل هم مذهب علمائنا چنانچه علامه در منتهی و تذکره گفت و هم روایات معتبر دلالت دارد

روایت اول صحیحه زراره، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَتَوَضَّأُ بِمُدٍّ وَ يَغْتَسِلُ بِصَاعٍ وَ الْمُدُّ رِطْلٌ وَ نِصْفٌ وَ الصَّاعُ سِتَّةُ أَرْطَالٍ[1] . روایت دوم : صحیحه أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّهُمَا سَمِعَاهُ يَقُولُ‌ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه و آله و سلم) ليَغْتَسِلُ بِصَاعٍ مِنْ مَاءٍ وَ يَتَوَضَّأُ بِمُدٍّ مِنْ مَاءٍ.[2]

مقدار مد یک رَطل و نیم است و صاع ستة ارطال است، کلمه رطل مقیاس وزن مایعات است معادل با ۱۲ اوقیه است، اوقیه یک دوازدهم رطل را می‌گویند که معادل با هفت مثقال است، دوازده ضرب در ۷ که ۸۴ مثقال می‌شود صاع، همان مقداری که امام می‌فرمایند، اما مرحوم سید در متن عروه می نویسد که مُد ، ربع صاع است و همه فقها می‌گویند این بین همه علما معروف است که این ربع، ۸۴ مثقال می‌شود.

فقط این دو روایت معارض دارد و آن موثقه سماعه است كَانَ الصَّاعُ عَلَى عَهْدِهِ خَمْسَةَ أَمْدَادٍ وَ كَانَ الْمُدُّ قَدْرَ رِطْلٍ وَ ثَلَاثَ أَوَاق‌.[3] و همچنین خبر مروزی صَاعُ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) خَمْسَةُ أَمْدَاد[4] که صاع در عهد امام علیه السلام پنج مد بوده است و هر مدی یک رطل و سه اوقیه بوده است ، این تعارض قابل دفع است چون آن دو صحیحه اول مرجح داشت و آن اجماع و عمل کافه علما و سیره متشرعین است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo