درس خارج فقه استاد مهدی احدی
1401/02/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (فصل فی افعال الوضوء - مانع نبودن در اعضای وضو - ادله - شک در وجود مانعیت - ادله - اشکال در ادله - نظر استاد)
مسئله هشتم: در شستن اعضای وضو نباید هیچ قسمتی خشک باشد حتی بهاندازه سر سوزن لذا باید ملاحظه کند هم گوشه چشم که مانعی نباشد و حتی ابروها یا مانعی دیگر مثل جوهر خودکار و ...
سؤال: چرا بر متوضی واجب است قبل از وضو مسئله فوق را ملاحظه کند؟ به سه دلیل واجب است:
دلیل اول از صاحب جواهر: صورت، مرکب از اجزاء است مثل پیشانی و ابرو و چشم که اگر برخی از اجزای مرکب شسته نشود مرکب محقق نمیشود به همین خاطر واجب است اعضای مرکب بررسی شود.
دلیل دوم از استاد: ادله وجوب شستن صورت و دستها ظهور دارد در اینکه آب به کل صورت و دستها برسد و اگر به یک نقطه نرسد وضو باطل است.
دلیل سوم از آقای خویی ره: واجب ارتباطی است نه استقلالی که در استقلالی قدر متیقن حداقل گرفته و در حداکثر برائت جاری میشود اما در ارتباطی همه اجزا مرتبط است و اگر یک عضو شسته نشود وضو محقق نمیشود.
مسئله نهم (شک در مانعیت): در دو مقام بحث میشود:
مقام اول: شک در مانعیت موجود مثلاً این جوهر خودکار آیا مانعیت دارد یا نه؟ همه فقهای عظام فرمودهاند واجب است تحصیل یقین کند به اینکه یا مانع برطرف شده است و یا اینکه مانع موجود است اما آب به پوست بدن میرسد. اما دلیل این مطلب دو چیز است:
دلیل اول: جریان اصالة الاشتغال که اشتغال یقین مقتضی برائت یقینیه است و اگر بخواهد برائت یقینی پیدا کند باید این مانع را برطرف کند تا یقین کند که وضوی مأمورٌ به واقعی امتثال شده است.
إن قلت: نیازی به قاعده فوق نیست بلکه شک وجود دارد که این شیء مانع است یا نه؟ استصحاب عدم مانع میشود چون منشأ شک در مانعیت موجود اینست که اصلاً مانع هست یا نه؟ که اصل عدم مانع است.
قلت: این استصحاب عدم مانع اصل مثبت است چون یکی از لوازم عادی و عرفی مستصحب این است که این مانع، مانع نیست و اگر استصحاب لوازم عقلی یا عرفی را اثبات کند اصل مثبت است و حجت نیست بلکه استصحاب باید حکم شرعی را ثابت کند.
دلیل دوم: صحیحه علی بن جعفر عن اخیه علیهالسلام؛ متن روایت: محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن العمركي، عن علي بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر عليه السلام قال: سألته عن المرأة عليها السوار و الدملج في بعض ذراعها لا تدري يجرى الماء تحته أم لا كيف تصنع إذا توضأت أو اغتسلت؟ قال علیهالسلام: تحركه حتى يدخل الماء تحته أو تنزعه، وعن الخاتم الضيق لا يدري هل يجرى الماء تحته إذا توضأ أم لا كيف تصنع؟ قال: إن علم أن الماء لا يدخله فليخرجه إذا توضأ. وسائل ج ۱ ص ۳۲۹ ح ۱ من درباره زنی سؤال کردم که دست بندی در دست دارد یا در برخی از قسمتهای ذراعش دُملَج (آثار ضربه، کوفتگی) است و نمیداند آب به زیر آن میرسد یا نه؟ و وظیفه او در وضو و غسل چیست؟ امام فرمودند آن دست بند را در هنگام وضو و غسل حرکت میدهد و یا بیرون میآورد پرسیدم که اگر انگشتر تنگی در انگشتان داشت چهکار کند؟ حضرت فرمودند اگر میداند آب به زیر آن نمیرسد بیرون بیاورد.
تقریب استدلال: عمده آن عبارت امام علیهالسلام است «تحرکه حتی یدخل الماء تحته او تنزعه» که امام علیهالسلام امر کرد آن دست بند را حرکت بدهد تا آب به زیر آن برسد. پس ملاک نزد امام علیهالسلام یقین پیدا کردن به رسیدن آب به پوست دست است و این بیان مطابق با همان قاعده اشتغال است.
اشکال مهم بر دلالت روایت: امام علیهالسلام در ذیل حدیث میفرماید اگر میداند آب زیر انگشتر نمیرود انگشتر را بیرون بیاورد، مفهومش این است که اگر بیرون نیاورد وضو باطل است چه یقین داشته باشد به مانع بودن آن و چه شک داشته باشد. برخی گفتهاند که صورت شک را نمیگیرد بلکه مفهوم حدیث این است که اگر علم به مانع نداشت بلکه شک داشت اعتنا به شک نکند و لازم نیست انگشتر را بیرون بیاورد چون حدیث فقط صورت علم به مانع بودن انگشتر را شامل میشود لذا بین صدر و ذیل حدیث تناقض است، صدر حدیث میگوید اگر شک در مانعیت مانع داشت باید فحص کند تا به رسیدن آب به پوست یقین داشته باشد، اما ذیل حدیث میگوید اگر شک در مانعیت مانع داشت فحص واجب نیست و آنجایی که علم دارد باید برطرف کند مثل سید حکیم و برخی به خاطر چنین تناقضی حکم بهاجمال حدیث کردهاند و کنار گذاشتهاند و رجوع به قاعده اشتغال کردهاند.
نظر استاد: میتوان صدر و ذیل حدیث را جمع تبرعی و عرفی کرد بدینصورت، آنجایی که انگشتر تنگ است و بههیچوجه حتی با حرکت دادن آب به زیر آن نمیرسد واجب است بیرون بیاورد؛ اما اگر قابل حرکت بود مخیر است که حرکت بدهد و یا بیرون بیاورد مثل همان دست بند.