درس خارج فقه استاد مهدی احدی
1401/03/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (فصل فی افعال الوضوء - حکم چرکهای زیر ناخن - اقوال - ادله - اشکالات به ادله - حکم گوشت متصل به دست)
مسئله دوازدهم: درباره چرکهای زیر ناخن است اگر این چرکها بیشازحد متعارف نباشد ازله اش واجب نیست.
سؤال: منظور از متعارف در این بحث چیست؟ آن است که مردم بهحسب عادت و طبعشان به دنبال برطرف کردن آن نمیروند.
استثناء در این مسئله: که چرک زیر ناخن نباشد بهطوریکه عرفاً او را ظاهر حساب کنند و جزء باطن بهحساب نیاید مثلاینکه ناخن را تراشیده و چرکها از بین رفته و پوستهای انگشت که قبل از تراشیدن زیر ناخن بوده الآن بیرون آمده مادامیکه در باطن بود ازاله آن واجب نیست ولی وقتی جزء ظاهر شد ازاله آن واجب است.
فقهای عظام درباره چرکهای متعارف که جزء ظاهر دست بهحساب آید دو نظر دارند:
نظر اول: ازله واجب نیست چون این چرکها یک ساتریتی ایجاد میکند مثل ریش که صورت را میپوشاند لذا همینکه ظاهر ریش شسته شود کافی است و اینجا هم همین است مرحوم علامه در منتهی المطلب دارد
دلیل دوم: عموم مردم به این چرکها مبتلا هستند اگر واجب بود ائمه علیهمالسلام بیان میکردند درحالیکه بیاننشده است.
دلیل سوم (مرحوم استرآبادی): مستحب است زنها ناخنها را بلند بگذارند بدون اینکه ائمه اشاره کنند که چرکهای زیر ناخن چه حکمی دارد این دلیل است که این چرکهای متعارف اغماض شده است.
نظر دوم: ازله واجب است چون فاغسلوا مطلق است و اطلاق آیه محلی که روی آن چرک است را شامل میشود که قطعاً شستن آن محل اگر بخواهد رعایت شود باید ازله چرک شود. اتفاقاً سیره متشرعین بر ازاله چنین چرکهایی است و هر گز چرک را قائممقام پوست دست نمیدانند.
مرحوم سید در عروه قائل به احتیاط واجب شدند برخی از فقها فرمودند اقوی بر ازاله است و ادله علامه در منتهی را رد کردند، اما رد ادله ایشان:
اینکه فرمودند چرکها مثل ریش پوشش دارد درست نیست چون ریشی پوشش دارد که زیر آن پیدا نباشد و فرض مسئله این است که این چرک از باطن بودن خارجشده و ظاهرشده است و وقتی ظاهر است باید شسته شود.
اینکه فرمودند «عادت مردم بر شستن نیست» حرف بعیدی است چگونه جزئی که ظاهر دست است و از محل انگشت بودن خارجشده ادعا شود که مردم آن را نمیشویند! لذا مشهور بر وجوب ازاله هستند.
اما اینکه فرمودند «ائمه بیان نکردند» نخیر بیانشده در صحیحه ابن بکیر و زراره که و لا یدع شییا مما بین المرفقین الی الاصابع الا غسله پس به انگشتی که از زیر ناخن پیداشده و ظاهرشده به آن ما بین سر انگشتان و مرفق صدق میکند.
اما «روایات ناخن بلند بون زنها» ربطی به مقام بحث ما ندارد چون بحث درباره شستن یدین در حال وضو است و روایات متعرض شستن یا عدم آن نشدهاند.
اما چرکهای زائد بر متعارف مثل بناها و ... که باید از بین برود چون مانع رسیدن آب است و اطلاق آیه فاغسلوا شامل آن است که کلیه ظواهر یدین باید شسته شود اما اگر زیر ناخن بود مانعی ندارد.
مسئله سیزدهم: عملی که عوام انجام میدهند کار باطلی است و آن این است که قبل از شستن صورت دستها را تا مچ میشویند و فکر میکنند این جزء مقدمات وضو است.
مسئله چهاردهم: اگر مقداری گوشت از دستها بریده شود آن مقداری که بعد از آن ظاهرشده باید شسته شود و فرقی نمیکند چه ظهور ابتدایی و چه حدوثی باشد یعنی قبل از وضو بوده یا هنگام دست کشیدن پیداشده است چون مادامیکه آن گوشت متصل به دست است جزء توابع دست است و بهمقتضای صحیحه زراره و بکیر باید خود دست و توابع آن شسته شود. حال اگر این گوشت جزء خارجی دست محسوب شود برخی از فقها حکم به وجوب شستن دادهاند اما به نظر ما باید جدا شود چون اجنبی از دست است و چیز اجنبی مانع رسیدن آب به پوست است و هر چه که مانع باشد باید برطرف شود.