درس خارج فقه استاد مهدی احدی
1401/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (فصل فی افعال الوضوء - مسح سر - طائفه ای از روایات در مورد مسح سر با آب جدید - استدلال به این روایات - جواب از این روایات)
برخی از فقها به ابنجنید نسبت دادهاند که با آب جدید مسح سر و پا جایز است استدلال بر این مبنا به دودسته از روایات شده است:
دسته اول: روایاتی که بهطور معین اسم آب جدید را میبرد و کشیدن مسح به سر به رطوبت دست از آب وضو را مجزی نمیداند.
منها صحیحه ابی بصیر، متن روایت: وعنه، عن حماد، عن شعيب، عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن مسح الرأس قلت: أمسح بما على يدي من الندى رأسي؟ قال: لا بل تضع يدك في الماء ثم تمسح.[1]
منها صحیحه معمر بن خلاد متن روایت: وبإسناده عن أحمد بن محمد، عن معمر بن خلاد قال: سألت أبا الحسن عليه السلام: أيجزي الرجل أن يمسح قدميه بفضل رأسه؟ فقال برأسه: لا، فقلت: أبماء جديد؟ فقال برأسه: نعم.[2]
منها روایت: وبإسناده عن أحمد بن محمد بن سعيد بن عقدة، عن فضل بن يوسف، عن محمد بن عكاشة، عن جعفر بن عمارة بن أبي عمارة، قال: سألت جعفر بن محمد عليه السلام أمسح رأسي ببلل يدي؟ قال: خذ لرأسك ماء جديدا.[3]
مرحوم شیخ طوسی دو حدیث اول را حمل بر تقیه کردند چون موافق با عامه است و خبر سوم را حمل بر تقیه کرد چون اکثر روات آن عامیاند.
نظر استاد: مفاد این سه حدیث مخالف با ضرورت فقه شیعه است و معارض با اخبار متواتر مثل اخبار بیانیه است قطعاً این روایات باید کنار گذاشته شود و حتی ابنجنید به این سه روایت فتوا نداده بلکه منسوب به ایشان است.
دسته دوم: روایاتی که درباره افرادی که مسح را فراموش کردهاند و در اثنای نماز یادشان آمد که مسح نکردهاند. این دسته هم سه روایت دارد که دو روایت مطلق و یک آن تصریح دارد به جواز مسح سر با آب جدید اما آن دو روایت مطلق:
منها صحیحه منصور، متن روایت: وعنه، عن صفوان، عن منصور قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عمن نسي أن يمسح رأسه حتى قام في الصلاة، قال: ينصرف ويمسح رأسه ورجليه. این روایت مطلق است چون که نفرمود که با آب باقیمانده دست مسح کند یا با آب جدید مسح کند.[4]
منها صحیحه: محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن صفوان، عن ابن مسكان، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن رجل توضأ ونسي أن يمسح رأسه حتى قام في صلاته، قال: ينصرف ويمسح رأسه ثم يعيد.[5]
نحوه استدلال برخی به روایات فوق:
اول: برخی خواستهاند این دو حدیث را از اطلاق خارج کنند چون کسی که بین نماز است و یادش میآید مسح نکرده باید از آب جدید استفاده کند و این انصراف به آب جدید دارد که غالباً در منطقه حجاز که هوا خشک است آب قبلی خشکشده است.
دوم: اما آن روایتی که تصریح به جواز دارد از ابی بصیر از امام صادق علیهالسلام که مردی مسح سر را فراموش کرد و در بین نماز یادش آمد امام فرمودند اگر یقین دارد که مسح سر و پا را انجام نداده برگردد مسح را انجام دهد و رو به قبله بایستد و نماز را بخواند و اگر شک کرد که آیا مسح کرده یا نه؟ اگر محاسن ایشان مرطوب است از رطوبت محاسن بردارد و مسح کند و اگر جلوی او آب است از آن ظرف بردارد و با آن سرش را مسح کند.
سوم: علاوه بر این روایات؛ آیه ۶ سوره مائده اطلاق دارد و هم برخی از روایات دیگر. ﴿فامسحوا برؤسکم﴾ هم تری دست را میگیرد و هم آب جدید را شامل میشود و روایات ما برخی مطلق است و مقید به آب باقیمانده نیست، اما جواب به روایات و آیات فوق:
جواب از دسته دوم: واضح است چون اخبار متواتر مقید به نداوة و فضل و... است وقتی مقید به قیود است این مطلقات را قید میزند. جواب از آن روایتی که تصریح میکند به جواز مسح به آب جدید که از بحث ما اجنبی است و این روایت مربوط به شک بعد از فراغ است؛ اما اطلاق کتاب و سنت با روایات متواتر مقید قید میخورد و آن اخبار مقید میگوید میتوانید با همان آب دست مسح را انجام دهید.