درس خارج فقه استاد مهدی احدی
1401/10/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (شرایط وضو - آیا عُجب مبطل عبادت است؟ - ادله قائلین به حرمت عُجب - اشکالات به آنها)
جهت دهم: آیا عُجب و خودپسندی مبطل عبادت است یا نه؟ سید در عروه قائل به تفصیل شدند که عُجب متأخر، مبطل عمل نیست اما اگر مقارن با عمل باشد بنا بر احوط یعنی احتیاط مستحب اعاده کردن آن عبادت است، ازآنجاییکه دلیلی بر بطلان عبادت به خاطر عُجب نداریم ایشان فتوای به عدم بطلان دادند و ازآنجاییکه صاحب جواهر از برخی از مشایخ خود باطل بودن عمل را ذکر فرمودند[1] لذا فتوای به اعاده از باب احتیاط دادند.
حرمت عُجب: عُجب از رذایل اخلاقی است اما بحث ما این است که آیا شرعاً حرام است یا نه؟ هیچ دلیلی برای حرمت شرعیه عُجب نداریم وقتی فقها محرمات را شمردند عُجب را جزء آنها قرار ندادند لذا به نظر میرسد عُجب فقدان نوعی از کمال است چون گرفتار یک جهل و نادانی شده و آن کمالی که برای انسان، خداوند در نظر گرفته است عُجب این کمال را از این شخص گرفته است مؤید این نظریه هم قول لغوی و هم علمای اخلاق و روایات است.
اما در لغت: عُجب همان فخر درونی و بزرگبینی است و مردی که خودپسند است چیزی که خوب است یا قبیح است را برای خودش بخواهد مثل ظلم ارباب قبیح است اما برای خوش میخواهد.[2]
اما علمای اخلاق: در کتابهای اخلاقی فرمودهاند آنکه در درون خود را بزرگ میداند گرفتار عُجب است.
اما روایات:
منها: از ابوحمزه ثمالی عن ابی عبدالله علیهالسلام که سه چیز انسان را نابود میکند یعنی آن کمال را از انسان میگیرد، بخلی که انسان را در اختیار میگیرد، پیروی از هوای نفس و خودپسندی انسان خودش را.
منها: از امیرالمؤمنین علیهالسلام هرکسی وارد عُجب گردد هلاک میشود.[3]
ادله قائلین به حرمت عُجب: شیخ محمدتقی آملی ره و میرزا هاشم آملی و حاجآقا رضا همدانی ره میفرمایند که عُجب حرمت تکلیفی دارد نه وضعی چون مولد و اسباب عُجب اختیاری است و انسان میتوانست انتخاب نکند[4] و روایتی برای حرمت عُجب ذکر کردند.
منها: وعنه، عن أبيه، عن علي بن أسباط، عن أحمد بن عمر الحلال، عن علي ابن سويد عن أبي الحسن عليه السلام قال: سألته عن العُجب الذي يفسد العمل، فقال: العُجب درجات منها أن يزين للعبد سوء عمله فيراه حسنا فيعُجبه، ويحسب أنه يحسن صنعا، ومنها أن يؤمن العبد بربه فيمن على الله عز وجل ولله عليه فيه المن. سؤال شد از عُجبی که باعث فساد عمل است حضرت فرمودند که عُجب درجاتی دارد، اینکه عمل زشت بندهای برای کسی جلوه و زیبایی میدهد به گمان اینکه کار نیکویی را انجام داده و دیگر ایمانی که به خدا دارد را منت بر خدا میگذارد و خدا هم بر او منت میگذارد (و نعمت الهی از آن میگیرد و عُجب به او میدهد).[5]
منها: وعن علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن يونس بن عبد الرحمن، عن يونس بن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قيل له وأنا حاضر: الرجل يكون في صلاته خاليا فيدخله العُجب، فقال: إذا كان أول صلاته بنية يريد بها ربه فلا يضره ما دخله بعد ذلك، فليمض في صلاته وليخسأ الشيطان.[6] من پیش کسی که مشغول نماز بود بودم و گرفتار خودپسندی شد حضرت فرمودند که اگر نماز را به قصد قربت شروع کرد بعداً گرفتار عُجب شد بداند که این نماز صحیح است و این عُجب ضرری نمیزند و نماز را ادامه بدهد و شیطان را دور بکند. از ظاهر این روایت هم کلمه یفسد و لا یضر برداشت میشود که عُجب حرام است و مبطل است، مفهوم لا یضره این است که اگر این عُجب از اول نماز با این شخص مصلی بود این نماز در حرام انجام شده بود و باطل میبود.
اشکال استاد: مراد از فساد در روایت اول حبط و قبول نشدن عمل است یعنی این عُجب کمال عمل را گرفت چون خُبث باطن داشت و منظور از «فلا یضره» این است که جزاء در اینجا محذوف است و «فلا یضره» قائم مقام جزا شده است و جزای آن: کانت صلاته صحیحه که اگر نماز را با اخلاص شروع کرد نماز صحیح است و عُجب متأخر مضر نیست چون نماز بدون اخلاص صحیح نیست و امام تأکید به اخلاص در نماز کردند.