درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1401/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: (وطن - اقسام وطن - عناوین بحث وطن شرعی - اقسام روایات باب وطن شرعی)

ما سه وطن داریم یکی وطن اصلی یا عرفی و دوم اتخاذی که شخص انتخاب می‌کند و سوم وطن شرعی که عمده بحث فقها در وطن شرعی است که وطن شرعی آن وطنی است که شش ماه در یکجا انسان سکونت داشته باشد و اختلاف فقها که مرحوم حکیم در المستمسک فرموده‌ است به هشت بحث می‌رسد:

اول: آیا در وطن شرعی شش ماه را باید پشت سر هم زندگی کند یا نه؟ لذا آیا سکونت باید تحقق خارجی پیدا بکند یا نه؟

دوم: آیا منظور از ملک خانه است یا اگر باغی داشت کافی است یا نه؟

سوم: آیا نیت شش ماه کافی است؟

چهارم: آیا آن ملک قابل سکونت باشد یا نه؟

پنجم: آیا این شش ماه به نحو شرط متأخر (یعنی در آینده اگر اعراض کرد از آن شهر معلوم می‌شود که آن شهر وطن تو نبوده و اگر اعراض نکرد معلوم است که وطن بوده است) یا مقارن (تا شش ماه را شروع کرد نماز را کامل بخواند) یا مقدم است (که اول شش ماه بماند بعد نماز بخواند). اینجا قطعاً به نحو شرط مقدم نمی‌تواند باشد چون یعنی من هر سال شش ماه بماند و بعد نماز را اتمام بخواند که این محقق نمی‌شود چون برمی‌گردد به وطن خودش و همین‌طور در دو شرط دیگر لذا برخی می‌فرمایند سه ماه است.

ششم: آیا این شش ماه اقل یا اکثر دارد یا نه؟

هفتم: آیا وطن شرعی همان وطن عرفی است که اگر وطن عرفی است تنزیلی یا حقیقی است؟

هشتم: آیا اعراض از وطن شرعی هم امکان دارد یا نه؟ یا اعراض فقط مال وطن عرفی است؟

اما روایات در این زمینه:

منها: عمده روایت صحیحه محمد بن اسماعیل ابن بزیع است، متن روایت: وعنه، عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن أحمد بن الحسن (الحسين) عن محمد ابن إسماعيل بن بزيع، عن أبي الحسن عليه السلام قال: سألته عن الرجل يقصر في ضيعته، فقال: علیه السلام لا بأس ما لم ينو مقام عشرة أيام إلا أن يكون له فيها منزل يستوطنه، فقلت: ما الاستيطان؟ فقال: أن يكون فيها منزل يقيم فيه ستة أشهر فإذا كان كذلك يتم فيها متى دخلها.[1] از مردی سؤال شد که در باغ خودش می‌ورد نماز را شکسته می‌خواند حضرت فرمودند اشکالی ندارد مادامی‌که ده روز قصد اقامت نکرده باشد مگر اینکه در باغ خودش منزلی دارد که برای نشستن خود انتخاب کرده باشد و پرسید این نشستن چیست حضرت فرمودند در آن منزل شش ماه بماند که نماز را باید تمام بخواند، که همه حرف در این است که حتماً باید مکانی باشد که شش ماه در آنجا باشد.

منها: صحیحه علی بن یقطین که مطلق است، متن روایت: وعنه، عن أيوب، عن أبي طالب، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن حماد بن عثمان، عن علي بن يقطين قال: قلت لأبي الحسن الأول عليه السلام إن لي ضياعا ومنازل بين القرية والقريتين الفرسخ والفرسخان والثلاثة، فقال: كل منزل من منازلك لا تستوطنه فعليك فيه التقصير.[2] هر منزلی که اقامت دائمی قرار ندادی آن منزل وطن نیست پس منزل و جایی وطن می‌شود که مقر و خانه دائمی شما باشد.

منها: وعنه، عن إبراهيم، عن البرقي، عن سليمان بن جعفر الجعفري، عن موسى بن حمزة بن بزيع قال: قلت لأبي الحسن عليه السلام: جعلت فداك إن لي ضيعة دون بغداد فأخرج من الكوفة أريد بغداد فأقيم في تلك الضيعة، أقصر أو أتم؟ فقال علیه السلام: إن لم تنو المقام عشرة أيام فقصر.[3]

منها: وباسناده عن إسماعيل بن الفضل قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الرجل يسافر من أرض إلى أرض وإنما ينزل قراه وضيعته، قال: إذا نزلت قراك وأرضك فأتم الصلاة، وإذا كنت في غير أرضك فقصر.[4]

نتیجه‌گیری: ما چهار دسته اخبار داریم:

اول: که باغ و قریه دلیل بر وجوب نماز اتمام نمی‌شود.

دوم: در عین اینکه تمام الموضوع را قریه می‌داند اما می‌گوید اگر در آن قریه باغی داشتید و در آن باغ باید قصد ده روز بکنید تا نماز تمام باشد.

سوم: حتماً باید وطن عرفی باشد.

چهارم: باید شش ماه بماند.

مشکل ما همین صحیحه ابن بزیع است از امام رضا علیه السلام سؤال کرد ما الاستیطان؟ حضرت فرمودند شش ماه که به هیچ‌کدام از شرط‌های فوق نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo