درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1402/02/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: (فصل فی الجبائر - حد جبیره - بحث رساندن آب به زیر جبیره - روایات)

این فصل درباره احکام جبیره است. مرحوم سید اموری را مطرح فرمودند:

امر اول: جبیره دایره‌اش وسیع است؛ فقط شامل شکستن نمی‌شود بلکه جبیره شامل زخم‌ها و دمل‌ها و هرگونه آلودگی‌های بدن مثل چرک را شامل می‌شود.

دلیل بر توسعه صحیحه ابن الحجاج عن أبي الحسن (عليه السلام): عن الكسير تكون عليه الجبائر أو تكون به الجراحة، كيف يصنع بالوضوء وعند غسل الجنابة وغسل الجمعة؟ فقال (عليه السلام) يغسل ما وصل إليه الغسل مما ظهر مما ليس عليه الجبائر، ويدع ما سوى ذلك مما لا يستطيع غسله، ولا ينزع الجبائر ولا يعبث بجراحته.[1] حضرت در جواب سؤال راوی درباره چگونگی وضو و غسل جبیره فرمودند که هرکجا که آب می‌رسد آب را برساند و آنجایی که قدرت بر شستن نیست را رها کند و نیازی نیست جبیره را بکند و نیازی نیست زخم را به هم بریزد.

بررسی روایت: کلمه «کسیر» به معنای اسم مفعول یعنی شکسته شده و کلمه «جبیره» که در روایت است آن پارچه یا چوبی است که روی استخوان‌های شکسته یا مجروح می‌گذارند، فقها می‌فرمایند هر چیزی که محل زخم یا شکستن را ببندند به آن جبیره می‌گویند، عبارت «یَغسل ما وصل الیه الغِسْل» به کسر غین، یعنی آن آبی را می‌گویند که به وسیله آن آب غسل می‌کنند یعنی می‌شوید آنجایی که خالی است با آن آب وضو یا غسل و این دلیل است که آنجایی که جبیره نیست حتماً باید آب وضو به آنجا برسد «و یدع ما سوی ذلک مما لایستطیع غسله» یعنی شستن روی جبیره واجب نیست «و لا یعبث» از عبث است یعنی بهم ریختن که زخم را بهم نریزد.

امر دوم: حتی الامکان آب را زیر جبیره برساند یعنی اگر رساندن آب به زیر جبیره مشقت و حرجی نبود واجب است آب را به آنجا برساند، از متن سید وجوب تخییری از سه امر به دست می‌آید:

اول: جبیره را بردارد و آب را به پوست برساند.

دوم: آب را تکرار بکند تا به زیر جبیره برسد.

سوم: دست را در درون آب فرو ببرد تا آب به زیر آن برسد.

بین فقها وجوب تخییری امر مسلمی است اما بین این امور اختلافی است که برخی از فقها تخییر بین کندن جبیره و فرو کردن دست در آب بدون اینکه از تکرار آب حرفی بزنند مثل مدارک الاحکام و برخی بین نزع و تکرار گفته‌اند که یا بکند یا آب را تکرار کند و اسمی از فرو بردن نکرده‌اند و روایات اشاره به نزع و غمس (فروبردن دست) و اشاره‌ای به تکرار ندارد مثل صحیحه حلبی «وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد بن عثمان، عن الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سئل عن الرجل تكون به القرحة في ذراعه أو نحو ذلك من موضع الوضوء فيعصبها بالخرقة ويتوضأ ويمسح عليها إذا توضأ، فقال علیه‌السلام إذا كان يؤذيه الماء فليمسح على الخرقة، وإن كان لا يؤذيه الماء فلينزع الخرقة ثم ليغسلها، قال: وسألته عن الجرح كيف أصنع به في غسله؟ قال: اغسل ما حوله»[2] . و موثقه عمار: وبالاسناد عن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام في الرجل ينكسر ساعده أو موضع من مواضع الوضوء فلا يقدر أن يحله لحال الجبر إذا جبر كيف يصنع؟ قال: إذا أراد أن يتوضأ فليضع إناءا فيه ماء ويضع موضع الجبر في الماء حتى يصل الماء إلى جلده وقد أجزأه ذلك من غير أن يحله.[3]

به نظر می‌رسد غرض و هدف امام علیه‌السلام حصول آب به بشره در صورت امکان اتصال آب به هر شیوه‌ای که بشود هست که تارة با کندن جبیره و اخری بدون کندن و ثالثة با تکرار است، صاحب حدائق ادعای اجماع می‌کند و شیخ انصاری لاخلاف فرمودند و ما هم در بحث وضو گفته‌ایم که جریان آب نیازی نیست و همین اندازه که آب بر اعضای وضو غلبه کند یا مستولی بشود کافی است.

انما الکلام: در اعتبار عدم ترتیب برای اعضای وضو است که غالباً در وضوی جبیره اگر جبیره را برندارند ترتیب رعایت نمی‌شود و‌ صدق شستن از بالا به پایین نمی‌کند که اینجا می‌گویند اگر امکان دارد جبیره برداشته شود تا ترتیب رعایت شود و اگر امکان ندارد آیا دست را درون آب قرار داده شود تا آب به پوست برسد و جریان آب را هم معتبر ندانیم در اینجا دو وجه است:

وجه اول از آقای حکیم و آقای خویی ره و آقای مکارم: سعی شود ترتیب رعایت بشود مثل وضوی ارتماسی که ترتیب باید رعایت شود.

وجه دوم: اما مستفاد از متن عروه این است که ترتیب نیازی نیست.

 


[1] کافی ج۳ ص۳۲ باب الجبائر و القروح و الجراحات.
[2] وسائل ج۱ ص۳۲۶.
[3] همان ص۳۲۷.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo