درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1402/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: (فصل فی الجیبرة - در صورت تعذر از تطهیر محل زخم آیا تیمم واجب است یا نه؟ - آیا حکم جبیره مشروعیت دارد یا نه؟ احکام جراحت مکشوفه)

در جلسه قبل مطرح شد که جبیره مسبب از سه چیز است: یکی عدم امکان شستن اعضای وضو و دوم چون محل زخم نجس است و امکان تطهیر نیست و در اینجا باید بحث کرد که حکم جبیره مشروعیت دارد یا نه؟ مرحوم آقای خویی قائل به وضوی جبیره‌ای نیست و به حکم جبیره مشروعیت نمی‌دهد بلکه قائل به وجوب تیمم است و می‌فرماید چون ما نصی بر جواز مسح بر جبیره نداریم و قاعده‌ای تأسیس کردند که اگر جایی روایتی نبود بر جواز مسح بر روی جبیره، تیمم واجب است.[1]

مرحوم آقای حکیم دسته سوم روایات را حکم به اجمال کردند چون جهت سؤال مشخص نشده که آیا سؤال از نجاست محل زخم است یا سؤال از لزوم ضرر از استعمال آب است یا سؤال از این است که اگر محل خون دست زده شود باز می‌شود یا سؤال از این است که اگر نجاست به محل زخم برسد نجاست افزایش پیدا می‌کند و چون نص مجمل است باید حکم به تیمم کرد و کاشف اللثام هم حکم به تیمم کرده است چون طهارت مائیه امکان ندارد بنابراین در اینجا حدش این است که وضوی جبیره صحیح نیست چون دلیلی بر مسح بر جبیره نداریم. کسی هم قاعده میسور جاری نمی‌کند لذا اجماعی که صاحب مدارک ادعا کرده بود بر جواز مسح آن اجماع هم برای ما ثابت نشده است و کاشف از رأی معصوم علیه‌السلام نیست. به نظر ما حق با آقای خویی است که احتیاط واجب تیمم است.

مسبب سوم جبیره: مسبب از عدم امکان رساندن آب به زیر آن است یا عدم امکان رفع جبیره است این قسمت سوم به دو صورت تقسیم می‌شود:

صورت اول: عدم‌ امکان تطهیر محل جبیره به خاطر این است که باز کردن جبیره مقدور نیست نه اینکه رساندن آب موجب ضرر بشود مثلاً گچ برای شکسته‌بندی که اینجا دو فتوا است اول: که بر خود جبیره مسح بشود. دوم: که تیمم بکند و مرحوم سید در عروه و عده‌ای قائل به مسح بر جبیره است اما آقای حکیم و خویی و هو المختار قائل به تیمم هستند.

احکام جراحت مکشوفه -زخم باز-: حکم اول: اطراف زخم واجب است شسته شود و بعد پارچه یا باند و... پاکی روی آن قسمت گذاشته شود و مسح بر آن بشود.

سؤال: چرا شستن اطراف زخم واجب است؟ به خاطر روایات است در صحیحه حلبی داشت اغسل ما حوله و صحیحه عبدالله به سنان که یُغسل ما حوله صحیحه عبدالرحمان ابن حجاج که: یغسل ما وصل الیه الغِسْل مما ظهر مما لیس علیه الجبائر. دلیل دیگر قاعده المیسور است که آن مقداری که میسور است تکلیف باقی و نسبت به آن قسمت معسور تکلیف ساقط است.

نظر استاد: مسئله جروح و قروح و دمامیل با مسئله کسیر که اگر دست شکسته و گچ گرفته شده باشد باید تیمم کرد چون باز کردن جبیره و رساندن آب امکان ندارد اما باید در خود قروح و دمل‌ها بحث کرد که اینجا بزرگان مثل سید وضع و گذاردن پارچه بر روی زخم و مسح را بر روی آن واجب می‌دانند اما ما می‌گوییم اطراف زخم باید شسته شود.

ادله سید ره: قاعده میسور که مسح بر مراره (پارچه) میسور است اما رساندن آب به بشره معسور است و مؤید این قاعده صحیحه عبدالرحمان است که کسی که ناخن آن افتاده بود امام علیه‌السلام فرمودند آن ناخن را ببند و مسح کند یا روایت کلیب اسدی.

اشکال استاد: مسح و غَسل متباین و نسبت بین آنها عموم من وجه است اما مرحوم محمدتقی آملی می‌فرمودند مسح رتبه ضعیفه غَسل است و متباین نیستند اما آقای خویی قبول ندارند ولی باید این موکول به عرف بشود و به نظر ما عرف هم نمی‌گوید مرتبه ضعیفه است.

دلیل دوم: صاحب جواهر در ج ۲ ص ۳۰۶ می‌فرماید از مجموع ادله استفاده می‌شود که وقتی از شستن دست و پوست معذوریم روی آن پارچه گذاشته بشود.

 


[1] التنقیح ج۵ ص۱۸۹.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo