درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1402/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/غسل الجنابة /الدرس 54

امر چهارم : شستن ظاهر تمام بدن در غسل واجب است اما جاهایی که خالی است مثل چشم و بینی و گوش و دهان نیاز ی به شستن نیست در این باره روایات صحیحه است (وسایل ج ۱ ص ۵۰۳ تا ۵۰۵)

منها: صحیحه زراره : محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن ابن أبي عمير، عن عمر ابن أذينة، عن زرارة قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن غسل الجنابة، فقال: تبدأ فتغسل كفيك، ثم تفرغ بيمينك على شمالك فتغسل فرحك ومرافقك، ثم تمضمض و استنشق، ثم تغسل جسدك من لدن قرنك إلى قدميك، ليس قبله ولا بعده وضوء، وكل شئ أمسسته الماء فقد أنقيته، ولو أن رجلا جنبا ارتمس في الماء ارتماسة واحدة أجزأه ذلك وإن لم يدلك جسده.[1]

و صحيحة أبي نصر البزنطي، قال:" سألت أبا الحسن الرضا (ع) عن غسل الجنابة فقال: ...ثم أفض على رأسك وجسدك، ولا وضوء فيه".[2]

لذا در این باره بحثی نیست اما بحث این است که اگر مقدار کمی از بدن که مخل به صدق شستن ظاهر بدن نیست باید شسته شود یا نه ؟ مرحوم محقق خوانساری ره فتوا دادند که آن مقداری از بدن که باقی مانده به طوری که شستن آن مقدار عرفا نمی گویند که غسل نکرده ، نباید اعتنا کرد

دلیل ایشان صحیحه[3] ابراهیم ابن ابی محمود: محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد، عن إبراهيم بن أبي محمود قال: قلت للرضا عليه السلام: الرجل يجنب فيصيب جسده ورأسه الخلوق والطيب والشئ اللكد (اللزق ) مثل علك الروم والظرب وما أشبهه فيغتسل فإذا فرغ وجد شيئا قد بقي في جسده من أثر الخلوق والطيب وغيره، قال: لا بأس. [4] ورواه الكليني عن محمد ابن يحيى، عن أحمد بن محمد مثله، إلا أنه قال: الطراز بدل الظرب. این روایت در کتاب کافی از محمد بن یحیی به جای الظَرْب ، الطراز آمده است

اما شرح حدیث :

کلمه خَلوق : به معنای یک نوع از انواع عطر که در باب احرام حج محرم نباید عطر بزند. و در آنجا روایت آمده که این خلوق استثناء شده است معلوم می شود که این خلوق یک نوع عطری است که در آن زمان به طور عموم استفاده می کردند

کلمه الطیب : مطلق عطر را می گویند یعنی هر چیزی که خوشبو باشد حتی گلاب

کلمه اللكد : آن ماده چسبنده ای که از برگ درخت بیرون می آید

کلمه ظرب : یک گِلی است که از آن برای تزئین استفاده می شود مثل گِل سرشور حال راوی می گوید که اگر از این اشیاء مقدار کمی به بدن بچسبد به طوری که عرفا محل به صدق غسل نشود امام علیه السلام فرمودند اشکالی ندارد

اما وجوه در دلالت روایت فوق :

اول از فاضل تستری ره : روایت دلالت دارد که غسل کننده لازم نیست یقین کند آب به نقطه نقطه بدن رسد تا وسواس شود ضمنا بعید نیست حرف محقق خوانساری ره هم درست باشد چون مسمای غسل عرفا محقق شده است

دوم : مرحوم مجلسی می نویسد که پدرم می فرمودند این لا باس معنایش این است که لازم نیست در هنگام غسل به زیر آن مقدار عطر زده ( خلوق و طیب ) برسد البته در آن ماده یعنی الکد محل اشکال است،[5]

سوم از آقای خویی[6] ره : ما در باب غسل مثل وضو بحث می کنیم که آیا اگر اثر یک شیی بماند مانع وضو غسل است یا عین آن اثر است ؟ آنچه مورد اتفاق فقها است این است که اگر عین شیی باشد مانع است ولی اگر اثرش باشد مانع نیست پس حدیث اشاره به نقطه کمی ندارد و نمی خواهد حرف محقق خوانساری ره را بزند بلکه منظور حدیث این است که اگر اثر آن ماده چسبنده باقی بماند مانع رسیدن آب به پوست نیست اتفاقا به این مضمون روایات دیگری هم داریم

چهارم : و احتمال بیشتری دارد که حدیث اشاره به صورت شک دارد چون در حدیث هیچ اشاره ای به حائل نشده است و فقط از اینها نام برده است و سوال نکردند که اینها مانع هستند یا نه ؟ لذا معلوم می شود که از اول روی حائل و مانع بودن شک است چون اگر محرز بود از امام سوال نمی کرد

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo