درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1403/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/غسل الجنابة /مستحبات/ الدرس 87

 

بحث در مورد دومین از مستحبات غسل جنابت بود و آن شستن دستها قبل از غسل بود و چهار قید هم ذکر شد اما در این جلسه مطالبی بیان می شود :

مطلب اول : ظاهر عبارت شرایع این است که شستن دست در یک جا مستحب است که اگر بخواهد از ظرفی آب بردارد اینجا مستحب است دست را سه بار بشوید بنابراین اگر آب زیادی است یا غسل ارتماسی است یا زیر باران است این استحباب موضوعیتی ندارد

مرحوم علامه در تذکره مطلقا فرمود که شستن دستها مستحب است چه از آب کثیر یا با آب قلیل غسل کند و چه ارتماسی و چه ترتیبی باشد ، مرحوم صاحب جواهر ره قول علامه را تقویت کردند و وجه تقویت اجماع فقها بر شستن دست ها قبل از غسل است و فرقی بین موارد فوق نمی کند و از طرفی حکمت شستن دست احتیاط است که شاید دست او نجس باشد و از باب احتیاط بشوید لذا فرمودند که اگر دست نجس نبود می تواند دست را در آب فرو ببرد و آب برای غسل بردارد و مرحوم حائری ره و فقهای امروز همین نظر علامه را قائل هستند که مطلقا شستن دست مستحب است

مطلب دوم : روایات مختلف است در برخی روایات تا مرفق و برخی تا مچ و تا نصف ذراع آمده که مرحوم صاحب جواهر ره فرمودند این حمل بر افضیلت است که تا مرفق شستن و یا تا ذراع یعنی نسبت به مچ افضیلت دارد

مطلب سوم : شستن تا مرفق مستحب نفسی است مثل مضمضه و این شستن مستحب غیری که می خواهد غسل کند ، نیست

مطلب چهارم : یکبار یا دو بار شستن مجزی نیست یعنی به استحباب عمل نشده است بنابراین استحباب در سه بار شستن است

مطلب پنجم : برخی فرق بین اخبار گذاشته‌اند که آن روایتی که می گوید تا مرفق شسته شود مستحب غیری و آن روایتی که تا نصف ذراع یا تا مرفق شسته شود مستحب نفسی است اما بیشتر فقها می فرمایند وحدت سیاق اقتضا می کند که فرقی بین آنها نمی باشد

مستحب سوم در غسل جنابت : مضمضه و استنشاق است

بحث اول : اخبار در این باره متعاض است که برخی روایات می گوید قبل از غسل این دو واجب است مثل صحیحه زراره که ثم تمضمض و استنشق که ظاهر امر وجوب است

روایت : محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن ابن أبي عمير، عن ابن أذينة، عن زرارة قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن غسل الجنابة. فقال: تبدأ فتغسل كفيك، ثم تفرغ بيمينك على شمالك فتغسل فرجك، ثم تمضمض واستنشق، ثم تغسل جسدك . [1]

در مقابل برخی از روایات نص در عدم وجوب است مثل موثقه سماعه که « هما من السنة » یا روایت ابن واسطی است که حضرت در پاسخ به سوال که جنب مضمضه کند فرمودند خیر

روایت : وعنه، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة قال: سألته عنهما. فقال: هما من السنة فإن نسيتهما لم يكن عليك إعادة [2] .

روایت : محمد بن علي بن الحسين في (العلل) عن أبيه، عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد، عن أبي يحيى الواسطي، عمن حدثه قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام الجنب يتمضمض؟ فقال: لا. إنما يجنب الظاهر، ولا يجنب الباطن، والفم من الباطن.[3]

راه حل جمع بین روایات : فقها روایات دسته اول را حمل بر استحباب کردند که در دوران بین ظاهر و نص ، نص مقدم است و ظاهر باید حمل بر نص شود ضمن اینکه آن علت که امام علیه السلام آوردند که دهان جنب نشده چرا بخواهد مضمضه کند ، این علت است به اینکه مضمضه واجب نیست و لذا تعبیر ثم دارد و ثم دلالت بر ترتیب دارد

امر سوم : در مضمضه هم یک بار و هم سه بار روایت داریم و لذا عمل به هر کدام مجزی است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo