درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1403/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/غسل الجنابة /مستحبات/ الدرس 89

 

مورد پنجم از مستحبات غسل جنابت : بعد از جریان آب کشیدن دست به اعضای بدن است ( امرار الید علی الاعضاء ) علت آن این است که برای او روشن شود آب به پوست رسیده است اموری در اینجا مطرح می شود :

امر اول : امرار الید در بدن یکی از مستحبات غسل است و عمده دلیل آن اجماع و روایات است مرحوم شیخ طوسی ره از قدما و مرحوم حلی ره از متاخرین و شهید اول ره از متاخر متاخرین اجماع بر این مطلب دارند و اما روایات در برخی از ابواب وارد شده است

منها : در خصوص خود امرار روایت عمار ساباطی است: روایت : محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن عمار بن موسى الساباطي أنه سأل أبا عبد الله عليه السلام عن المرأة تغتسل وقد امتشطت بقرامل ولم تنقض شعرها، كم يجزيها من الماء؟ قال: مثل الذي يشرب شعرها، وهو ثلاث حفنات على رأسها، وحفنتان على اليمين وحفنتان على اليسار، ثم تمر يدها على جسدها كله. [1]

از ظاهر این عبارت ثم تمر یدها علی جسدها کله مستحب فهمیده می شود به قرینه آنکه در روایت آمده نفس جریان آب مجزی است وقتی ائمه علیهم السلام جریان آب را مجزی می دانند لابد امر به امرار دلالت بر استحباب می کند

منها : در مورد زنان پیامبر است که رنگ عطر بدن آنها بعد از غسل باقی مانده بود و پیامبر دستور نمی دادند رنگ از بین برود بلکه آب بر بدن جاری شود از این روایت می فهمیم که زائد بر این جریان مستحب است

روایت: وبإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن العباس بن معروف، عن الحسين بن يزيد، عن إسماعيل بن أبي زياد، عن جعفر بن محمد، عن أبيه، عن آبائه عليهم السلام قال: كن نساء النبي صلى الله عليه وآله وسلم إذا اغتسلن من الجنابة يبقين (بقيت ) صفرة الطيب على أجسادهن، وذلك أن النبي صلى الله عليه وآله أمرهن أن يصببن الماء صبا على أجسادهن [2] .

منها : روایات دیگر در باب ارتماس وارد شده که در غسل ارتماسی نیازی به کشیدن دست بر بدن نیست و همان یک باری که در آب می افتد غسل ارتماسی محقق می شود و به نظر فقها تمام کلمات اصحاب در باب غسل ترتیبی است نه ارتماسی چون غسل ترتیبی در بین مردم بیشتر شیوع دارد تا غسل ارتماسی

منها: روایت از علی بن جعفر عن اخیه علیهما السلام که آیا زیر باران می شود غسل کرد فرمودند بله البته دستهایش را تا جایی که می رسد بکشد.

روایت : وبإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن محمد، عن موسى ابن القاسم، عن علي بن جعفر، عن أخيه موسى عليه السلام أنه سأله عن الرجل يجنب هل يجزيه من غسل الجنابة أن يقوم في المطر حتى يغسل رأسه وجسده، وهو يقدر على ما سوى ذلك؟ فقال: إن كان يغسله اغتساله بالماء أجزأه ذلك. [3]

منها : در فقه رضوی که : تمسح سائر بدنك بيدك [4] ، که بقیه اعضای بدن را با دست می کشد پس از این ها استحباب فهمیده می‌شود مگر در یک صورت که با جاری شدن آب بر بدن بدون دست کشیدن آب بر بدن نمی رسد مثل برآمدگی بدن که اینجا واجب است دست کشیده شود

امر دوم : دلیل بر اینکه امرار الید بر بدن مستحب است چیست ؟ سید ره در عروه نوشت لزیادة الاستظهار

اشکال بر دلیل فوق : تاره علم به وصول آب بر بشره است که در این صورت نیازی به استظهار نیست و اخری علم به وصول آب به بدن نیست بلکه ظن وجود دارد در اینجا استظهار هم لازم نیست بلکه اینجا باید دست کشید تا یقین به وصول آب پیدا شود لذا صاحب جواهر ره این اشکال را به بعض متاخر متاخرین یعنی شهید نسبت داده و فرموده که این استحباب تعبدی است و دلیل آن اجماع منقول است

اشکال استاد به صاحب جواهر[5] ره : که همین اشکال هم اینجا وارد است که اگر علم به وصول آب به بدن است تعبد لازم نیست چون علم و یقین حجیت ذاتی دارد اما تعبد دلیل اعتبار می خواهد مگر اینکه کلام این بعض توجیه شود که مراتب علم مختلف است یکی از آن تعبد است

نظر استاد: استحباب امرار برای ما ثابت نشده است چون امرار یک امر عادی است و چه بسا زیادة الاستظهار وسواسی بیاورد

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo