درس خارج فقه استاد مهدی احدی
97/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/النجاسات /نحوه دلالت آيه بر نجاست بول و غائط، استدلال به دو دسته ديگر از روايات
تتميم: درباره نحوه دلالت آيه ﴿وان کنتم مرضي او علي سفر او جاء احد منکم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا﴾[1] بايد عرض کنيم براي قرآن شناسي سه مرحله نياز داريم؛ يعني استنباط از قرآن نياز به سه مرحله دارد: يکي شأن نزول که به چه سبب اين آيه نازلشده است و يکي هم به فضاي نزول که آيا اين آيه مکي است يا مدني است چون مباحث فقهي در آيات مدني است و کمتر در آيات مکي پيدا ميشود و سوم جو نزول . جو نزول همان دو عنصر زمان و مکان است. اين دو عنصر را در فضاي تفسير و استنباط به شدت نياز داريم. اينکه امام رضا عليهالسلام فرمود: علينا القاء الاصول و اليکم التفريع[2] منظورش قسم سوم است يعني قواعدي که باعث ميشود سياق آيه و دلالت آيه روشن شود ما آن قواعد را بيان ميکنيم و شما بر پايه همين قواعد فروعات فقهي را به دست آوريد لذا در برخي تعابير هست که قرآن هم جهالت علمي را رفع ميکند و هم جهالت عملي را؛ ﴿يعلمهم الکتاب و الحکمه﴾[3] جهالت علمي را برطرف ميکند ﴿يزکيهم﴾[4] جهالت عملي را برطرف ميکند.
فضاي نزول در تفريع شرعي تأثير دارد:
مثال اول: درباره نزح چاه آمده است که چاه بايد مقداري آب از آن نزح شود اين قاعده باعث شده که علما بحث کنند آيا با افتادن حيوان درون چاه باعث ميشود که آب چاه نجس شود يا نه اصل قاعده نزح است اما مسئله طهارت و نجاست چاه متفرع بر نزح شد.
مثال دوم: کاشف الغطا و حاج رضا همداني قائلين به جبر و مفوضه را نجس ميدانند. اينها نجاست را از کجا استفاده کردند؟ اين نجاست را از قاعده شرک و کفر استفاده کردند.
مثال سوم: اينکه در روايت زراره و محمد بن مسلم که امام صادق فرمود يعيد الصلاه از اين فهميدند که لباس مادر -که آلوده به بول بچه است- نجس است و همچنين بول بچه شيرخواره که غذا خور نشده نجس است .
اما درس امروز : روايات سه دسته بودند دسته اول ذکر شد که بر ما واجب کرد که اگر لباسی بولي شده دو بار بشوييم و گفتيم که اين اغسله دالّ بر نجاست بول و غائط است . بهصورت مانعةالخلو بيان کرديم .
دسته دوم: برخي از استدلال ما مفهومي است نه منطوقي مثل موثقه عمار عن ابي عبدالله ع کل ما اکل لحمه فلا باس بما يخرج منه[5] يک قاعده کلي مي دهد که هر چيزي که لحمش خورده ميشود آنچه از اين حيوان برميخيزد مانعي ندارد. مفهومش اين است «ثبوت الباس مما لا ياکل لحمه». بنابراين بول و غائط انسان و غير انسان، حيوانات حرامگوشت صغير و کبير همگي نجساند.
اشکال بر مفهوم: مفهوم، ازنظر اصولي زمانی حجت است که علّيت منحصره را برساند يعنی انتفاء عند الانتفاء. با توجه به اينکه ادات حصر در حديث وجود ندارد علّيت منحصره -انتفاء عند الانتفاء- را نميفهماند. مثلاً اگر گفته شود انما يجب اکرام العالم معنايش اين است که ينتفي وجوب الاکرام الجاهل در اينجا انتفاي عند الانتفا نيست حصر نيست.
استاد (جواب به اشکال): اشکال تام نيست چون در اصول ثابت شد که مفهوم، فقط به علّيت منحصره نيست و مواردي از فقه در اصول ذکر شده که عليت منحصره دارند ولي مفهوم ندارند بلکه مفهوم به تحديد و تقييد است يعني اگر قرآن و روايات در مقام تحديد بودند و ميخواهند حد شيئي را مشخص کنند مثل آب کر که اندازهاش را سه وجب و نيم گفتهاند پس کمتر از اين قليل است اينجا مفهوم دارد لذا اگر تحديد يا تقييد بود -يعني اين قيد توضيحي نبود بلکه احترازي بود- در آنجا مفهوم است. «ما اکل لحمه» محدود و مقيد به جواز است مرحوم بهجت و اصفهاني از اين تحديد را فهميدند يعني کل ما لم ياکل لحمه ففيه باس.
دسته سوم: روايات استنجاء هست که از تحديد فهميديم که وقتي کفش آلودهي به عذره شد امر کردهاند به چند قدم راه رفتن و کشيدن روي خاک تا اينکه اثر نجاست از بين برود . از اين سياق ميفهميم که نجس است که بيان ميکند روي زمين بکش تا اثرش از بين برود يا دارد[6] او را با آب قليل بشور.
فرع: آيا روايات مطلقاند صغير و کبير را هم ميگيرند يا تخصيص خوردهاند ؟ تخصيص اخراج نيست بلکه تقليل الاحتمالات است. تخصيص تکويني است که اخراج است. مرحوم ابن جنيد و اسکافي و علامه قائل به تخصيصاند. مستندشان روايت سکوني از امام صادق است که فرمودند: لبن الغلام لا يغسل منه ثوب ولا من بوله قبل ان يطعم[7] بچهاي که شير ميخورد و هنوز غذا نميخورد لباسش شسته نميشود و بولش هم نجس نيست اين روايت تخصيص و تقييد ميزند روايات مطلق ما را که مطلقاً بول و غائط را نجس ميدانند. برخي بزرگان گفتند که اين روايت مرسل است درحاليکه اين روايت مسند است و ازنظر سند مشکلي ندارد ولي فقها بالاجماع قائل به نجاست بول طفل رضيعاند لذا دلالت حديث را بايد جمع کنيم.
جمع دلالی:
1. در بول بزرگترها بايد لباس بولي را دو بار شست و فشار داد اما در بول رضيع دو بار شستن و فشار دادن لازم نيست لذا امام فرمود لا من بوله قبل ان يطعم .
2. رواياتِ مطلق، مطلقا بول را قابل شستن ميدانند و احتياج به تطهير ميدانند اما اين روايت میگويد احتياج به تطهير ندارد لذا چون دلالتها متبايناند قابل جمع نيست لذا روايت سکوني را بايد کنار گذاريم و علما اعتماد به اين روايت نکردند.