درس خارج فقه استاد مهدی احدی
97/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/النجاسات /حکم اشیاء درون بدن انسان
قوله رحمه الله: مسألة 1: ملاقاة الغائط في الباطن لا يوجب النجاسة كالنوى(هسته) الخارج من الإنسان أو الدود(کرم) الخارج منه إذا لم يكن معهما شيء من الغائط و ان كان ملاقيا له في الباطن نعم لو ادخل من الخارج شيئا فلاقى الغائط في الباطن كشيشة الاحتقان ان علم ملاقاتها له فالأحوط الاجتناب و اما إذا شك في ملاقاته فلا يحكم عليه بالنجاسة فلو خرج ماء الاحتقان و لم يعلم خلطه بالغائط و لا ملاقاته له لا يحكم بنجاسته[1]
اشيائي که در باطن انسان قرار ميگيرد و سپس از مخرج خارج ميشود مانند هسته و کرم که با غائط ملاقات کرده و از مخرج خارج ميشود اگر چيزي از غائط همراهش نباشد پاک است اما اشياء خارجي مانند شيشه تنقيه که از طريق مقعد داخل ميکنند اگر بداند با غائط ملاقات کرده احتياط واجب در اجتناب از آن است اما اگر شک داشته باشد اشکالي ندارد.
مرحوم خويي اشکال ميکند[2] که صدر و ذيل کلام سيد تناسب ندارد چون اشيائي که در باطن انسان قرار ميگيرد تارة از دهان وارد ميشود و اخري از مقعد. وجهي ندارد اولي را حکم به طهارت و دومي را حکم به نجاست کنيد.
به نظر استاد: فرق است بين اشيائي که در باطن قرار ميگيرد و جز باطن ميشود مانند خرما و هسته آن، که درين صورت پاک است و بين اشيائي که جز باطن نميشود مانند شيشه تنقيه. شاهدش اين است موقعي که لثه خون ميآيد اگر آب مضمضه شود آن آب نجس ميشود ولي آب دهان که جز باطن است پاک است.
ملاقي با باطن 4 صورت دارد:
صورت اول: متلاقيان باطني اند مانند خرما و دهان و گوارش. در اين صورت دو قول هست:
أ. ابوحنيفه و اهل سنت: نجس است لأنه خرج من مجري النجاسة.
جواب نقضي استاد: بلل خارج شده از مجراي زن و مذي و وذي و ودي اگرچه از مجراي نجاست خارج ميشود ولي پاک است
جواب حلي استاد: نجاسات به اشياء بيروني گويند نه دروني. آب و تفاله درون باطن تا وقتي بيرون نيايد نجس نيست وقتي بيرون آمد ادرار و مدفوع و نجس است.
ب. اماميه : قائل به طهارت اند.
دليل: اولا صدق ملاقي به اين هسته ها نميکند چون باطني است در حالي که ملاقي ظاهري است لذا رواياتي که ملاقي را نجس مي دانند دلالتي بر نجاست ملاقي باطني ندارند. ثانيا قاعده انفعال جاري نيست چراکه اين قاعده براي ملاقي ظاهر است نه باطن. ثالثا خلاف ارتکاز عرف متشرعه است چون عرف متشرعه به بول و غائط وخون خارج شده نجس اطلاق ميکنند نه داخلي.
صورت دوم: نجاست خارجي ولي ملاقي داخلي است مانند حلق و دهان داخلي و خمر نجس. در اينصورت محکوم به طهارت است چون اجزاء داخلي به سبب ملاقات نجس خارجي نجس نميشود. عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ أَبِي الدَّيْلَمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ يَشْرَبُ الْخَمْرَ فَبَصَقَ فَأَصَابَ ثَوْبِي مِنْ بُصَاقِهِ قَالَ لَيْسَ بِشَيْء[3]
صورت سوم: ملاقي خارجي و نجاست باطني است مانند دندان عاريه و لثه خوني.
مرحوم خويي: تفصيل داد که اگر نجاست محسوس باشد بشويد و اگر نباشد پاک است و نشويد.[4]
اشکال استاد: مدار نجاست و عدم آن علم و عدم علم است نه حس و عدمه آن لذا سيد فرمود ان علم ملاقاتها.
صورت چهارم: ملاقي و ملاقا هر دو خارجي اند اما ظرف ملاقات داخلي است. مثلا شخصي درهمي را بلعيده و شراب خورد ملاقي درهم و ملاقا شراب است اما ظرف ملاقات دهان است. فقهاء در اينصورت حکم به نجاست داده اند.