درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /موضوع علوم

 

(دلیل مشهور از قاعده الواحد برای اثبات لکل علم موضواشکالات به این قاعده در ما نحن فیه )

مشهور علمای اصول می گویند برای هر علمی موضوعی باید قرار داد لکل علم موضوع و دلیل آنها قاعده الواحد است .

کیفیت استدلال قاعده الواحد: مبتنی بر دو امر است :

امر اول: هر علمی غرض واحدی را تاسیس می کند.

امر دوم: این است که غرض معلول است نه علت و معمولا معلول واحد از علت واحد صادر می شود نه از علتهای کثیر و با توجه اینکه مسائل علم متضاد و متباین است و نمی شود غرض واحد از این امور متباین صادر شود لذا چاره ای نیست که برای این امور متباین یک جامعی درست شود که غرض از این جامع صادر شود و نام آن جامع را موضوع علم می گذاریم الواحد لا یصدر یعنی غرض و الا من الواحد یعنی موضوع

اشکالاتی بر این دلیل وارد بود :

اشکال اول : این بود که قاعده الواحد برای وحدت شخصی است همان واحد تکوینی که معلولهای متعدد از علتهای متعدد و معلول واحد از علت واحد صادر می شود نه نوعی که وحدت نوعی در علوم اعتباری است مثلا علم اصول تمامی مسائل آن یک نوع بیشتر نیست و آن اقتدار بر استنباط احکام شرعی است حالا جهت ها مختلف است گاهی از امارات و بینه و اصول عملیه و .... می باشد و در وحدت نوعی قاعده الواحد صادر نمی شود

اشکال دوم : بر فرض تنزّل ، قبول کنیم که غرض از یک علم باید وحدت شخصی داشته باشد ولی قبول نداریم که غرض واحد بر یک موضوع جامع بین مسائل مختلف یک علم مبتنی است چون علوم مرکباتند و وسائط نیستند و از مرکبات اعتباریه می توانید مسائل مختلفی بدست آورد و همه آنها بر محور یک موضوع دور نزند بلکه موضوعات مختلفی درست کند و در عین حال یک غرض را تامین کند

مثلا نماز یک مرکب اعتباری است و هر جزیی از اجزای نماز در تشکیل این وحدت ترکیبی موثر است حمد و قیام و رکوع و..... ماهیات متباینه اند اما همه این اجزاء همه شان یک غرض تامین می کنند و آن معراج مومن و .... است و اگر یکی از اجزاء کم شود آن غرض تامین نمی شود

اشکال سوم : ما اصل بحث را قبول نداریم؛ چه کسی گفته غرض از موضوع مسائل بدست می آید بلکه غرض از علم به مسائل بدست می‌آید

توضیح ذلک : رابطه بین موضوع و محمول رابطه علت و معلول است؛ مثلا الصلاة واجبة که صلاة موضوع و واجبة محمول و تا موضوع نباشد محمول تشکیل نمی شود و از این رابطه غرض تشکیل نمی شود و آنچه که از این رابطه بدست می آید یک نسبت است و آن نسبت وجوب نماز است لذا می گویند این قضیه سه جزء دارد موضوع و محمول و نسبت ، حال آنچه قدرت بر استنباط ایجاد می کند دانستن نسبتها است پس موضوع، اقتداری ایجاد نمی کند بلکه آن نسبت به انسان قدرت بر استنباط می دهد لذا باید مثلا صد تا نسبت در علم اصل بدانیم تا مجتهد شویم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo