درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المقدمة/علم الأصول /موضوع علوم

 

( مباحث الفاظ - تعریف مشهور از موضوع علم - اشکالات به قاعده الواحد - ادامه جواب استاد از اشکالات )

اشکال دوم بر مبنای مشهور : در باب موضوع علم این بود که غرض واحد شخصی باشد و مجموعه مسائل در پیدایش این غرض و واحد شخصی موثر باشد مثل نماز که تمام اجزای نماز غرض از نماز را تحقق می دهد و اگر یکی از این اجزاء نباشد غرض حاصل نمی شود پس می شود که یک غرض معلول اجزای مختلف باشد

جواب استاد به اشکال : مسائل علوم اعتباری است و امور اعتباری در ظرف ذهن است نه خارج ولی واحد شخصی در خارج است چون واحد شخصی آن است که نه ترکیب خارجی و نه ذهنی دارد حتی ترکیب عقلی هم ندارد لذا اگر بگویید این مسائل تشکیل دهنده غرض هستند لازم می آید که منشأ پیدایش واحد شخصی امور اعتباری ذهنی باشد در حالی که امور اعتباری نمیتواند علت برای امر خارجی باشد

اشکال سوم این بود که غرض واحد از علم به مسائل صادر می شود نه از خود مسائل

جواب استاد : دو جهت باید در این مبنا لحاظ شود:

جهت اول : علم ذات تعلق است و طرف می خواهد و بدون طرف نمی تواند علت باشد لذا وحدتی که ایجاد می شود این وحدت را اگر چه از علم به مسائل تولید می شود اما علم بدون طرف نیست و متعلق علم همان مسائل است و تا مسائل نباشد علمی حاصل نمی شود و تا علمی حاصل نشود غرض اقتدار بر استنباط یا حجت بر فقه لازم نمی آید

جهت دوم : قدرتی که از علم به مسائل اصولی برای استنباط بدست می آید قدرت فعلی و شانی است بسیاری از مراجع عظام فرصت نکردند که تمام مسائل ابواب فقه را استنباط کنند و اگر قدرت فعلی باشد کسی حق ندارد از مراجع تقلید کند در حالی که همه تقلید را جایز می دانند چون قدرت شانی مراد است و قوه استنباط داشته باشد اگر چه الان استنباط نکرده باشد و این اقتدار شأنی به عقیده شما از علم به مسائل بدست می آید حرف درستی نیست چون هیچ مرجعی ادعا نمی کند من همه مسائل را می دانم

اشکال چهارم از مرحوم اقای خویی که فرمودند مسائل علم فقه اجناس عالیه اند و بین آنها تباین است و غرض واحدی تشکیل نمی شود

جواب استاد : این اشکال به نظر مرحوم آخوند وارد است نه به نظر مشهور چون ایشان جامع بین موضوعات مسائل به نحو اتحاد کلی طبیعی با افرادش می داند و این اشکال به نظر ایشان وارد می شود اما مشهور اتحاد جامع با موضوعات مسائل را اتحاد عرضی خارج از ذات می دانند نه اتحاد ذاتی و نوعی و کلی طبیعی لذا این اشکال ایشان بر مشهور وارد نیست

توضیح مبنای مشهور : از کتاب برهان شفای بوعلی ، که آنجا می فرماید موضوع اقسامی دارد :

قسم اول: گاهی موضوع علم واحد است مثلا موضوع علم حساب عدد است

قسم دوم : گاهی اشیاء هستند اما میان این اشیاء تناسبی است که علم را تشکیل می دهد تناسب هم تارة ذاتی است یعنی جنسی که مشترک بین همه افراد است مثلا در باب هندسه مساله شکل و حجم و سطح مطرح می شود و جامع بین این مساله مقدار است چون مقدار باعث می شود که شکل و سطح و حجم پیدا شود

اخری : تناسب جزیی از مسائل است مثل نقطه که با خط و سطح مناسبت دارد چون آخر خط را نقطه می گویند چنانکه خود سطح از نقطه تشکیل می شود لذا گاهی موضوع یک علم تناسب است که یا ذاتی است یا نیست

قسم سوم : بین اشیای زیادی موضوع جامعی است که اتحاد عرضی دارد چون جامع عنوانی و ذاتی و نوعی ندارد بلکه جامع آنها امر عرضی است مثلا علم طب مسايل زیادی دارد مثل بدن و عروق و دارو و ... که همه این امور تحت یک غرض واحدی است و آن غرض عرضی خارج از محمول و از ذات است بنام سلامت و بهداشت و درمان است

مثال دوم : علم کلام مسائل مختلفی دارد از امامت و نبوت و .... که همه اینها تحت یک جامع عرضی است که غرض از کلام را تشکیل می دهد پس مشهور به دنبال جامع ذاتی و نوعی نیستند بلکه آنها دنبال جامع عرضی خارج از ذات هستند و این اشکال مرحوم آقای خویی بر مشهور وارد نیست.

نظر استاد: پس ما نظر مشهور که علم موضوع دارد را پذیر فته ایم

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo