درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم /مباحث الفاظ - چهار دلیل بر اینکه هر علمی باید موضوع داشته باشد - جواب استاد از هر چهار دلیل

 

چهار دلیل اقامه شده بر اینکه هر علمی موضوع داشته باشد :

دلیل اول : از شیخ الرئیس که اگر موضوع جامعی میان موضوعات مسائل علوم متباین تشکیل نخواهد شد تمایز علوم مشخص نمی‌شود چون تمایز علوم به این است که برای هر علمی موضوع خاصی است که دارای مسائل متباینی است که آن مسائل از عوارض ذاتی آن موضوع است و لذا اگر موضوع خاصی نباشد عوارض ذاتی نیست وقتی عوارض ذاتی نباشد تباین علوم تشکیل نمی‌شود.

فیه: دلیل شما در صورتی درست است که ما قائل به تباین مطلق باشیم ، مطلق تباین در یک فرد جاری است اگر در یک فرد بین علوم تباین باشد کافی است ولی در تباین مطلق باید از همه جهات و تمام خصوصیات و افراد تباین باشد ( ما می‌گوییم اگر یک‌جهت هم با همدیگر فرق کنند علوم از هم متمایز می‌شود و یک فرد هم باشد کافی است ) و نام آن را سنخیت گذاشتیم بالاخره علم نحو تناسخ دارد با کلمه و کلام و تناسب اصول با استنباط تناسب دارد.

دلیل دوم : اگر برای هر علمی جامعی نباشد خصوصیت تشکیل نمی‌شود درحالی‌که خصوصیت برای هر علمی لازم است چون تمایز علوم به وجود خصوصیت‌ها است موضوع مُخَصَّص می‌تواند علوم و مسائل علوم را جداسازی کند ولی اگر موضوع عام باشد جداسازی مسائل سخت است لذا برای اینکه آن خصوصیت را محکم نگه‌داریم باید قائل شویم برای هر علمی موضوع لازم است.

فیه : ازنظر ما خصوصیت مطلق لازم نیست بلکه مطلق خصوصیت کافی است یعنی لازم نیست که خاص بودن موضوع به‌گونه‌ای باشد که هیچ‌وجه مشترکی با سایر علوم نداشته باشد بلکه خاص بودن موضوع به نحو تناسب و سنخیت کافی است چون مخصصها تارة در تقابل و اخری در امتیازات بحث می‌شود و منظور ما از امتیاز علوم تقابل نیست مثل تقابل تضاد و عدم ملکه.

دلیل سوم : اگر برای موضوعات علوم جامعی نباشد بجای بحث از عوارض ذاتیه باید از عوارض غریبه هم بحث کرد که اگر از اعراض غریبه آن علم بحث شود لازم می‌آید علم جزئی ، کلی شود مثلاً اگر علمی باشد که موضوعش انسان باشد اگر بنا باشد از عوارض حیوان بحث کنیم لازم می‌آید که این علم جزئی که انسان است علم کلی که حیوان است بشود چون عوارض حیوان از عوارض غریب انسان است ( انسان در مقابل حیوان جزئی اضافی است ) اما عوارض ذاتی از خود انسان است.

فیه : تناسب و سنخیت در اعراض ذاتی است نه عوارض غریب و ما به دنبال تناسب و سنخیت هستیم بله یک مشکلی پیش می‌آید که نظام‌مهندسی علم در علوم اعتباری کاملاً بر پایه علم کلی خواهد بود نه علم جزئی و اگر آن علم کلی حاصل شود و علم جزئی به علم کلی تبدیل شود کلام مرحوم آقای خویی این است یعنی اگر علم اصول و قاعده اصول مقدر فقه نشود درست است چون قاعده اصول کلی است ولی قاعده فقهی جزئی است و قاعده اصولی جزئی نمی‌شود.

دلیل چهارم : اگر از اعراض غریبه علوم بحث شود تداخل لازم می‌آید لذا باید برای علم موضوع خاصی باشد که از عوارض ذاتی بحث شود

فیه : اولاً : اگر برخی از مسائل از عوارض غریب یک موضوعی به‌حساب آید تداخل علوم لازم نمی‌آید و برخی دیگر از مسائل آن علم از عوارض ذاتی آن علم است.

ثانیاً: نقش اصلی علوم بر دوش عوارض ذاتی نیست یا تداخل علوم بر پایه عوارض غریب نیست بلکه آنچه جامع امتیاز علم است غرض علم است و غرض از خواندن علم اصول حجت بر فقه است اما در علم فقه افتاء است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo