درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /

 

نکاتی درباره وجه تمایز مسائل علوم ذکر می شود :

نکته اول : نظرات دو دسته و گروه های از علمای اصول درباره تمایز میان علوم بود که پنج دسته نام برده شد

نکته دوم:مشکلات هر یک از این پنج گروه چیست ؟

آن گروهی که جامع بین موضوعات مسائل علم را موضوع علم می دانند با دو تا مشکل مواجه می شوند :

مشکل اول : اگر موضوع را عامل امتیاز بدانند بسیاری از مسائل و ابواب یک علم ، علم مستقل به حساب می آید

مشکل دوم : تداخل علوم لازم می آید ، که این دو مشکل به خاطر این است که برخی از مسائل هیچ اشتراکی با هم ندارند برخی از ابواب صد درصد با هم تباین دارند پس هر بابی باید یک علم مستقل شود و برخی از ابواب هم که قدر مشترک دارند لازم می آید ، به خاطر قدر مشترک تداخل لازم می آید لذا این دو مشکل را باید حل کنند

اشکال قائلین به تمایز به واسطه غرض: آن دسته از علمایی که وجه تمایز در علوم را غرض می دانند مشکل آنها چیست ؟

غرض در مسائل یک علم مختلف است مثلا غرض از اصول عملیه استصحاب و برائت و .... این است که رفع تحیر کند ولی برخی از مسائل اصول مثل حجیت خبر ثقه از باز کشف حکم واقعی است و در مسائل علم وقتی غرضها فرق کرد نمی توانید اقتدار بر استنباط احکام شرعیه را جامع بین مسائل اصول قرار دهید چون غرضها فرق کرد علاوه بر اینکه غرض معلول است و نیاز به علت دارد یعنی قبل از غرض باید تمایزی باشد تا اینکه غرض حاصل شود لذا اگر مسائل یک علم بخواهد به توسط غرض تمایز پیدا کند ممکن نیست چون خود غرض معلول است و یک تمایز قبل از آن باید باشد تا غرض حاصل شود

ان قلت: غرض را برای تمایز علوم بگیریم ولی حیثیت ها فرق کند مثلا امر در علم نحو از نظر اعراب بحث می شود و در علم صرف از نظر اعلال بحث و در اصول از نظر دلالت ظهوری یا ظاهری بر وجوب یا ندب بحث می شود

قلت: این امتیاز به غرض نشد بلکه تمایز به حیثیت شد

اشکال قائلین به تمایز به جامع: اما آنهایی که می گویند بین مسائل علوم جامع است و آن جامع سبب امتیاز است در پاسخ می گوییم که جامع یا ذاتی است یا عنوانی و آنچه قدر مسلم است این است که نمی‌توانید جامع ذاتی برای مسائل علم تصور کنید چون این مسائل اعتباری اند و برای مسائل اعتباری جامع ذاتی نیست و جامع ذاتی مربوط به علوم عقلی یا مسائل حقیقی است لذا اینکه برخی گفته اند ( مثل مرحوم امام) تمایز را ذات هر علم تشکیل می دهد درست نیست

اما جامع عنوانی در ظرف ذهن است چون یک مفهوم است و‌ مفهوم در ذهن است و اثری ندارد و اثر در خارج است مثل مفهوم أحد که جامع عنوانی برای کل أحد است لذا اینکه برخی در دسته پنجم فرمودند تمایز علوم به مسائل هر علمی است قابل قبول نیست

نکته سوم : نظر ما در تمایز مسایل علوم ، به تناسب و سنخیت است و همه مشکلات با این نظریه برطرف می شود

مثلا در مساله جواز و امتناع اجتماع امر و نهی که این مساله هم از مسائل کلام و اصول و فقهی است که این مساله در یک جا از مبادی تصدیقی و یک جا از تصوری و یک جا هم مساله است و تداخلی نشده چون در علم کلام وقتی بحث می شود از جواز اجتماع امر و نهی و عدم آن در آنجا از مبادی تصوری است یعنی تصور کنم که آیا از حکیم متعال امر و نهی بر یک شیی صادر می شود یا نه ؟ لذا وقتی که در اصول وارد می شویم تصدیق کنم به اینکه آیا امر و نهی بر یک شیی واحد صادر می شود یا نه ؟ که تصدیق به این است که آیا تعارض از حکیم صادر می شود در تعارض خبرین مثلا اما در فقه یک مساله فقهی است چون در آنجا بحث می شود که نماز در خانه غصبی باطل است یا نه ؟ کسانی که در علم اصول قائل به جواز اجتماع امر و نهی شده اند فتوا به صحت و آنهایی که قائل به امتناع شده اند فتوا به بطلان می دهند به بیان دیگر هرگاه از لوازم حکم بحث شود مبادی تصوری است و هرگاه از ادله حکم بحث شود از مبادی تصوری است و هرگاه از عملیاتی کردن حکم بحث شود مساله فقهی است پس تناسب و سنخیت یک رابطه ای ایجاد می کند که هر علمی بر اساس رابطه خودش با آن موضوع واحد و عنوان واحد و شیی واحد را می بیند لذا اگر ما از حیثیت علم با علم کلام بحث کنیم هیچ سنخیتی ندارد چون علم کلام بحث از معاد است نه عمل یا در علم کلام بخواهیم از تعارض بحث کنیم سنخیتی با علم کلام ندارد پس مساله کلامی به یک اعتبار مبادی تصوری و به یک اعتبار تصدیقی و به یک اعتبار مساله عملی مثل فقه است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo