درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /

 

بحث تعیین موضوع علم اصول : در این باره چهار نظریه وجود دارد :

نظر اول: از مرحوم محقق قمی در قوانین ص ۳ : موضوع علم اصول ادله اربعه به وصف دلیلیت است یعنی کتاب و سنت و اجماع و عقل پس از فراق از دلیلیتشان بحث می شود و ما پذیرفتیم که این ادله چهارگانه دلیل است آنگاه از مسائل این ادله بحث می کنیم چون مسائل این ادله عوارض ذاتی این ادله است اما اگر بحث کنیم که آیا ادله چهارگانه دلیل است یا نه ؟ این بحث مربوط به مبادی تصوری و تصدیقی علم اصول است و شما باید قبل از اینکه وارد مسائل اصول شوید اول به سرغ اثبات دلیلیت ادله اربعه بروید و بعد از تصور و تصدیق وارد مسائل اصولی شوید لذا برای اینکه به این مطلب دچار نشوید موضوع علم اصول ادله اربعه به وصف دلیلیت قرار دادیم یعنی بعد از فراغ از دلیل بودن آنها است

نظر دوم : از صاحب فصول در الفصول الغرویه ص ۱۱ که ذات ادله اربعه است یعنی قبل از فراغ از دلیلیت ادله اربعه را موضوع قرار می دهیم آنگاه از دلیلیت هر یک بحث می کنیم

چرا صاحب فصول از نظریه محقق قمی عدول کرد ؟ چون اگر نظریه محقق قمی اختیار شود بسیاری از مسائل اصولی از مساله اصول خارج شده و داخل در مبادی علم اصول می شوند

مثال اول : بحث از حجیت خبر واحد یا ظواهر الفاظ قرآن بحث از دلیلیت دلیل است و بحث از دلیل بودن بحث از کتاب و سنت نیست بلکه از مبادی اصول است در حالی که علمای اصول از مسائل قرار داده بودند نه از مبادی و لذا مرحوم صاحب فصول موضوع را ذات ادله گرفت تا بحث از حجیت خبر و ظواهر جزء مباحث اصول شود

مثال دوم : مباحث استلزامات عقلیه مثل امر به شیی مستلزم نهی از ضدش است یا حجیت عقل که بحث از این مساله بحث از دلیلیت دلیل است نه بحث از خود دلیل

مثال سوم : اصول عملیه اعم از شرعیه و عقلیه مثل برائت شرعی و عقلی و بحث تعادل و تراجیح که از مسائل اصول است که بحث از دلیلیت دلیل است نه خود دلیل

صاحب فصول موضوع اصول را ذات ادله گرفتند به عنوان اینکه بحث از اینها بحث از عوارض است مثل بحث از حجیت خبر که بحث از عوارض سنت است یا بحث از حجیت ظواهر الفاظ قرآن بحث از عوارض کتاب است اما اگر مبنای محقق قمی اختیار می شد بحث از اینها بحث از عوارض نبود بلکه بحث از مبادی تصوری و تصدیقی بود چون بحث از دلیلیت دلیل بحث از مبادی تصوری و تصدیقی است یعنی قبل از هر چیزی باید تصور و تصدیق شود که عقل یا ظواهر کتاب یا روایات حجت هست یا نه ؟

اشکال مرحوم آخوند در کفایه بر هر دو نظریه فوق : سنت چیست ؟ آیا سنت حاکی ( آن الفاظی که راوی به عنوان خبر نقل می کند یا قول یا فعل یا تقریر امام را نقل می کند مثل روایات کتب اربعه ) یا محکی ( قول و فعل و تقریر معصوم ) یا اعم از هر دو است ؟

لذا فقها گفته اند سنت بر دو قسم است : یکی سنت واقعی و دیگری سنت ظاهری. سنت واقعی؛ قول و فعل و تقریر معصوم علیه السلام است اما سنت ظاهری؛ روایات در کتب روایی آمده است حال اگر سنت را محکی و واقعی گرفته شود چنانچه سنت اصطلاحی است عمده مباحث اصول از اصول خارج می شود مثلا در تعارض خبرین بحث می شود کدام برتری دارد که این بحث ربطی به سنت واقعی ندارد بلکه بحث از سنت ظاهری و حاکی است اما اگر مراد از سنت اعم از حاکی و محکی باشد این بحث تعارض تعارض خبرین از عوارض سنت است و یک مساله اصولی است لکن سایر مباحث الفاظ مثل استلزامات عقلیه ربطی به ادله اربعه ندارد و عام است مثلا آیا مقدمه واجب واجب است یا نه ؟ یا امر به شیی مقتضی نهی از ضد هست یا نه ؟ که این مباحث عام است و اعم از کتاب و سنت است و در اوامر و نواهی عرفی یا سندهای وقفی یا اجاره ای جاری است

گذشته از اینکه مثل بحث شهرت یا عدم آن نباید از مباحث اصولی باشد چون شهرت مثل خبر حاکی از سنت است در حالی که مراد از سنت اعم از حاکی و محکی می باشد لذا موضوع علم اصول آن دو نظر فوق نمی باشد چون اگر سنت را محکی بگیرید عمده مباحث علم اصول از مسائل علم اصول نخواهد بود و اگر سنت را اعم از حاکی و محکی بگیریم بسیاری از مباحث الفاظ ربطی به ادله اربعه ندارد بلکه دامنه اش وسیع است و حتی در مسائل عرفی هم می آید

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo