درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /

 

تعریف سوم علم اصول : مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی در نهایة الافکار فرمودند: القواعد الخاصة التي تعمل في استخراج الاحكام الكلية الالهية أو الوظائف العملية الفعلية عقلية كانت ام شرعية،[1]

ایشان مسائل اصول را دو دسته کردند اول مسائل اصولیه ای چه به عنوان کشف واقع ملاحظه شده است و دوم مسائل اصولیه ای که برای پوشش و استتار واقع ملاحظه شده است مثلا اصل برائت نسبت به احکامی جاری می شود که حکم واقعی آن را اطلاع نداریم اما خبر ثقه برای انکشاف حکم واقعی حجت شده است و بین این دو دسته جامعی نیست چون مستلزم اجتماع نقیضین است هم منکشف واقع باشد و نباشد محال است و بین بود و نبود نقیضین است و نمی شود جامعی قرار داد که دو طرفه باشد هم این جامع منکشف باشد و هم منکشف نباشد لذا مسائل اصولی دو گروه مستقل هستند و باید قبول کنیم که اتحاد بین این دو گروه محال است و به دنبال اتحاد بین این دو گروه نباشید

فرق بین بیان مرحوم آخوند و مرحوم آقا ضیاء :

مرحوم آخوند جامع بین موضوعات مسائل را وحدت غرض می داند و غرض همان اقتدار بر استنباط احکام شرعیه است اما ایشان قائل به جامع و وحدت نیست و تعدد غرض را نمی پذیرد لذا تعریف اصول را تغییر دادند

اشکال استاد به تعریف : ایشان در بحث موضوع علم سه مبنا داشتند :

مبنای اول ایشان : جامع بین مسائل علوم غرض است چون مسائل علوم ، جامع ذاتی و جامع عنوانی ندارند فقط غرض می تواند مسائل علوم را جمع کند

مبنای دوم ایشان : این است که تمایز علوم هم به غرض است مثلا غرض از علم منطق صیانت فکر از خطا است و غرض از نحو صیانت زبان از خطای در گفتار است و اینها باعث تفاوت شده است

مبنای سوم ایشان : این است که تعدد و وحدت علوم هم به غرض است .

با حفظ این مبانی ، تعریف اصولی که ایشان ارائه کردند درست نشده است چون اصول را به دو دسته متناقض تقسیم کردند و لازمه اش این است که اصول دو علم باشد چون تعدد علوم به غرض است و لذا در نهایة الافکار دارند که «وعلى ذلك فكان الحرى الحقيق ان يقال في وجه تمايز العلوم بان ميزها انما هو من جهة الاغراض الداعية على تدوينها، لا انه من جهة تمايز موضوعاتها، وان وحدة العلم و تعدده انما هو بلحاظ وحدة الغرض وتعدده»[2]

تعریف چهارم: مرحوم محقق نائینی «انّ علم الأصول عبارة عن العلم بالكبريات الّتي لو انضمت إليها صغرياتها يستنتج منها حكم فرعيّ كلّي»[3]

منظور ایشان از علم اصول علم به کبری ها است که اگر این کبری ها و صغری ها ضمیمه شود حکم شرعی کلی نتیجه می‌دهد بر اساس این تعریف علم اصول را یک سلسله کبریات تشکیل می دهند و فقها این کبریات را با صغریات فقهی اعم از مستحدثات و غیر آن ضمیمه کرده و نتیجه ای که بدست می آورند به آن فتوا می دهند اعم از اینکه آن نتیجه حکم واقعی باشد یا حکم ظاهری باشد لذا فرقش با قواعد فقهی این است که قواعد فقهی کبری نیست بلکه قواعد فقهی خودش حکم شرعی است ولی به صورت کلی بیان می شود کل شئ حلال یا طاهر

فرق دیگر این است که قواعد فقهی در مقام تطبیق بر جزئیات استفاده می شود مثلا کل شئ طاهر را بر این شیی تطبیق می‌کنیم اما قواعد اصول تطبیقی نیست و یک سلسله کبری است که در قیاس استنباط قرار گرفته و با صغری ها ضمیمه شده و جواب می دهد مثلا یکی از کبری ها حجیت خبر ثقه است و ثقه بودن از رجال بدست می آید آنگاه صغری را از فقه بدست می آوریم که آیا نماز جمعه واجب است و عصر جمعه ؟ این خبر ثقه امام علیه السلام است که در عصر غیبت نماز جمعه واجب است این را به عنوان صغری و کبری که خبر ثقه حجت است پس هذا الصلاة الجمعة واجبة

اشکالات بر نظریه ایشان :

اشکال اول : بسیاری از قواعد در مسائل اصولی به عنوان کبری قیاس واقع نمی شوند اتفاقا در صغری قیاس فقه واقع می‌شوند مثل مباحث ظواهر که در مباحث ظواهر یک صغری داریم هذا ظاهر مثلا هذا اشاره به موسیقی یا غنا باشد و این موسیقی ظاهر شده در مطرب است بعدا کبری می آوریم که «الظاهر حجة» بنابراین مباحث ظواهر در صغری قرار گرفت فقط حجت در کبری آمده است لذا هم صغری و هم کبری در ظواهر قرار گرفت و معلوم نشد که کدامیک اصولی است؟ یا مباحث خاص و مطلق و.. که هذا خاص یا هذا مطلق یا هذا مقید

پس اشکال این است که اصول تارة از صغری بحث می کند و اخری از کبری بحث می کند و اینطور نیست که قواعد اصولی همه از کبریات باشند مثلا آنجایی که از صغری بحث می کند مثلا درباره امر که طلب الفعل مع منع من الترک که صیغه افعل به این معنا است یا مطلق الطلب و این یک بحث صغروی است یعنی دارید از ظهور صیغه افعل بحث می‌کنید یا در بحث مفاهیم بحث می کنید که وصف یا شرط مفهوم دارند یا نه ؟ چون ظهور دو نوع است یک ظهور منطوقی و دوم مفهومی و ظهور منطوقی در امر بود و ظهور مفهومی را در مفهوم شرط بحث می کنید و درباره عام بحث می کنید که الفاظ عام چیست ؟ یا مثل الفاظ مطلق که همه اینها بحث صغروی است و این طور نیست که بحث از اینها کبروی باشد

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo