درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المقدمة/علم الأصول /تعریف علم اصول

 

مرحوم خویی درباره تعریف علم اصول فرمودند علم اصول علم به قواعدی است که بنفسها در طریق استنباط احکام شرعیه واقع می شود بدون نیاز به انضمام کبری یا صغری به قواعد دو نکته بیان شد.

نکته سوم : کبرای اصولی نیازمند به کبری یا صغری از سایر علوم نیست لذا فرق آن با سایر علوم این است که قواعد سایر علوم نیازمند به انضمام است اما قواعد اصولی نیازمند به سایر علوم نیست مثلا در اصول یکی از قواعدش حجیت ظواهر است و نسبت به خبر متواتر حالت انتظاریه ای نیست یعنی ما منتظر هیچ قاعده ای نیستیم و به محتوای خبر متواتر عمل می کنیم اما نسبت به خبر واحد حالت انتظاریه ای است و ما منتظر قاعده اصولی هستیم که آیا در اصول کدام خبر واحد حجت است خبر واحد ثقه یا مطلق اخبار آحاد ؟ اما در اینجا که حجیت خبر برای ما ثابت شد محتاج به علوم دیگری نیستیم مثل نحو و منطق . ... که این علوم در صغرایِ کبری استنباط واقع نمی شود لذا آنچه ما در اصول می خوانیم کبری ها می باشد و این کبری ها نیازمند به قواعد از سایر علوم نیست

بعد ایشان سه نقض به خودشان وارد می کند و جواب می دهد :

نقص اول : در باب اجتماع امر و نهی اگر بخواهیم از این اجتماع یک نتیجه شرعی بگیریم نیاز به ضمیمه است و آن قاعده باب تعارض است و بدون اجرای قانون تعارض اجتماع امر و نهی اثر فقهی ندارد مثلا نماز در دار غصبی هم امر و هم نهی دارد اثرش بطلان یا صحت نماز است و در باب تعارض می گویند در تعارض بین امر و نهی ، نهی مقدم است و اثر شرعی آن بطلان نماز می باشد و اجتماع امر و نهی بدون قاعده تعارض اثر شرعی ندارد

نقض دوم : مساله ضد به انضمام قاعده تلازم نتیجه فقهی می دهد مثلا امر به شئ مستلزم نهی از ضد است این مساله درصورتی اثر دارد که بین حرمت عبادت و فساد آن تلازم قائل باشیم که هر کجا تلازم نباشد این قاعده اثر ندارد مثل اینکه خوردن خاک حرام است اما نجس نیست که اینجا نمی شود اجتماع امر به شئ را پیاده کرد

نقض سوم : مقدمه واجب به انضمام قاعده وجوب غیری نتیجه شرعی می دهد مثلا مقدمه واجب ، واجب است در صورتی که بگوییم مقدمه واجب وجوب غیری دارد نه نفسی

اما جواب مرحوم خویی از نقض خودشان :

اما مساله اجتماع امرو نهی در صورتی محتاج به قاعده تعارض است که ما قائل به امتناع باشیم اما اگر قائل به جواز بشویم نیاز به قاعده تعارض نیست یا درباره مساله ضد در صورتی که قائل به تلازم شوید نیاز به انضمام کبری دیگری است

اشکالات به مرحوم آقای خویی :

اشکال اول از آقای وحید : تناقض وجود دارد در بیان ایشان چون از یک طرف مباحث الفاظ را صغرای مباحث اصولی می داند و از طرفی دیگر می گوید مسائل اصولی نیازمند به صغریات از سایر علوم نیست ، در ص ۱۳ کتاب محاضرات ج ۱ می گوید مباحث الفاظ از اصول خارج است چون احتیاج به ضم کبری دارد و در ص ۷ دلالت الفاظ بر عموم مثل جمع محلی به ال یا کل را یکی از قواعد اصولی می داند خوب این دو مطلب چگونه جمع می‌شود.

جواب استاد: چون مرحوم آقای خویی در ص ۶ می‌فرمایند که از این بحث ما روشن شد که مباحث الفاظ از مسائل اصولی نیست آنگاه در ص ۳ می گوید این مباحث الفاظ از مسائل لغوی است فاصحیح هو انها من المسائل اللغویة ، سوال این است که اگر مباحث الفاظ از مسائل لغوی است چرا در اصول بحث می شود ایشان می گوید چون اهل لغت این مباحث را در لغت بحث نکردند اصولی لازم دید این ها را در اصول بحث کند

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo