اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /وضع عام موضوع له خاص

آیا وضع عام و موضوع له خاص امکان ثبوتی دارد یا نه ؟ مرحوم آخوند با سه مقدمه ثابت کرد :

مقدمه اول: واضع معنی را در ذهن تصور می کند چون وضع کار ذهن است و این مقدمه از نظر علمای اصول مخالفتی نیست چون وضع از مقوله شناخت است و شناخت شناسی از ذهن نشات می‌گیرد

مقدمه دوم : تصور هر شیئی بوجهه تصور آن شئ است منظور از بوجهه همان بعنوانه است کسی که وجه و عنوان یک چیز تصور کرد در واقع آن چیز را تصور کرده و این مقدمه درست است چون در مساله معرفت خداوند همه قبول دارند که شناخت ذات خداوند میسر نیست ولی معرفت وجه خداوند میسر است چون كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ‌ (26)وَ يَبْقى‌ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ (27)پس تصور وجه همان تصور ذی الوجه است

مقدمه سوم : عام وجه خاص است از طریق عام ، خاص را می بینیم.

با این سه مقدمه روشن شد که وضع عام، موضوع له خاص ممکن است چون تصور عام همان تصور چهره عام است لذا قبل از دیدن خاص ذهن ما عام را می بیند وقتی عام را دید خاص دیده شد چون در مقدمه دوم گفته شد که تصور شئ ، تصور وجه شی و تصور خودش است

◼اشکال بر مقدمه سوم : گفته بود که عام، وجه خاص باشد یعنی از خاص حکایت می کند و همه علمای معقول اعم از فلاسفه و اصولی می گویند که بین مفاهیم تباین است ، هر مفهومی با مفهوم دیگر بینونت دارد چگونه امکان دارد که مفهوم بائن از مفهوم بائن حکایت کند که عام با خاص دو مفهوم متباین هستند و هرگز نمی تواند عام مفهوم خاص باشد مثل اینکه بگوییم که سنگ وجه انسان است◼.

راه حلهایی وارد شده است :

راه حل اول : عام به دو صورت است یکی ما فیه ینظر و دوم ما به ینظر است مثلا آینه دو خاصیت دارد یکی اینکه عکس خودت در آن دیده می شود و دوم آینه هم دیده می شود حال اگر به عنوان ما به ینظر نگاه شود عکس دیده می شود اما اگر ما فیه ینظر نگاه شود آینه دیده می شود لذا عام می تواند دو بُعد داشته باشد هم خود عام و هم خود خاص ، مثل اینکه معنای انسان غیر از زید است معنای انسان یعنی ناطق و زید یعنی زیادی و در عین حال هم مصداق خارجی زید را می فهمیم و هم انسان بودن آن را می فهمیم ، اگر انسان ما فیه ینظر باشد عام است و اگر انسان ما به ینظر باشد می شود خاص

اشکال استاد : این راه حل اشکال دارد چون آنجایی که از عام به عنوان ما به ینظر دیده می شود در آنجا عام وجه مصداق است نه وجه مفهوم ولی اشکال مستشکل در آنجایی است که یک مفهوم بخواهد وجه مفهوم شود ، آن اندازه که گفتید انسان وجه زید است یعنی از انسان زید را شناختم اما اشکال مهم این است که یک مفهوم چگونه می تواند مفهوم دیگر شود شما یک مفهوم و یک مصداق را مفهوم گرفتید ، متی چگونه می تواند وجه مفهوم مکان شود یا مفهوم جِدِه چگونه می توان مفهوم وجود شود

راه حل دوم : از مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی مفاهیم دو صورت دارند

صورت اول مفاهیم عامه ای است که قابلیت حکایت از مصادیق را ندارند مثل حکایت انسان از ذات خودش اینجا هیچ وقت نمی تواند حکایت از زید کند و ذات انسان حیوان ناطق است حاکی و محکی و عنوان و معنون یک چیز هستند

صورت دوم : مفاهیمی که منتزعات از خصوصیات و افراد هستند این مفاهیم حاکی هستند مثلا مصداق الانسان یعنی فرد یا شخص انسان ، از دیدن ، خصوصیات و افراد انسان شناخته می شود.

نتیجه بحث ایشان تفصیل شد بین عمومات انتزاعی و غیر انتزاعی که در انتزاعی حکایت است و در غیر انتزاعی غیر حکایت و وضع عام و موضوع له خاص در مفاهیم انتزاعی است و در مصداق انسان است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo