اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /وضع حروف

 

نظریه مرحوم نائینی درباره وضع معانی حرفیه : ایشان نظر مرحوم سید رضی در ادبیات و هم نظریه مرحوم آخوند را رد می‌کند مرحوم سید رضی معتقد است که حروف علامات محض هستند و هیچ معنای دیگری ندارند همانطوری که عَلَم راس فرسخ ؛ دلالت تکوینی دارد حروف هم دلالت تکوینی دارند و ربطی به وضع واضع ندارند و مرحوم آخوند گفتند که معانی اسمیه با حرفیه متحدند اما نحوه شان فرق دارد یکی به نحو آلیت و دیگری به نحو استعمالیت ، حال مرحوم نائینی قائل به تباین بین معانی حرفیه با اسمیه است که تباین کلی دارند مثل سنگ و انسان.

ایشان برای اثبات این مطلب چهار امر را بیان می کنند:

امر اول : تعریف اسم و فعل و حرف ،که در تعریف اسم گفته اند ما دل علی معنا فی نفسه او قائم بنفسه و در تعریف حرف که ما دل علی معنا فی غیره او قائم بغیره گفته اند ، ایشان دو نکته در توضیح تعریف فوق بیان می کنند :

نکته اول : معنا و مفهوم چیست ؟ چیزی است که مُدرِک عقلانی باشد؛ یعنی هر چیزی که در نزد عقل ادراک شود معنا و مفهوم است چه موجود خارجی باشد و چه اعتباری و چه انتزاعی باشد

نکته دوم : معنا و مفهوم بسیط است چون اشیایی که در نزد عقل ادراک می شود مرکب نیستند و ترکیب در امور مادی است مثل ترکیب ماده و صورت که معنا ماده و صورت ندارد و فقط مدرک عقلی است که عقل آن را درک می کند ، اگر بگویید عقل جنس و فصل را اداک می کند که جنس ماده و فصل صورت است پس عقل مرکب را مدرک و درک می کند در پاسخ می گوییم عقل هر چیز مادی را به دو بخش درک می کند یکی به اشتراک که جنس و دیگری به امتیاز که فصل است لذا آن امور مادی که در خارج است به توسط مدرکات عقلیه ظاهر و آشکار می شود

ایشان از این دو امر نتیجه می گیرد که تعریف اسم این است که معنای اسمی مستقلا قابل ادراک عقلی است و به ادراک امر دیگری نیست چه لافظ و واضعی باشد و چه نباشد و در مقابل معنای حرفی بغیره است یعنی در ظرف اداک، قائم به غیر است چون معنای اسمی تقرر دارد و معنای حرفی تقرر ندارد یعنی معنای اسمی فی حد نفسه ثبوت دارد اما معنای حرفی فی حد نفسه ثبوت ندارد و هویت ذاتیه معنای اسمی مشخص است اما معنای حرفی هویت ذاتی ندارد و در ظرف عقل تقرر و ثبوت ندارد همانطوری که عرض در وجود خارجی محتاج به غیر است همچنین معنای حرفی در وجود خارجی محتاج به غیر است

امر دوم : معانی حروف ایجادی هستند چون معانی بر دو قسم است اول اخطاری و دوم ایجادی ، معنای اخطاری که همان معنای اسمی است و اخطار از خطور است وقتی نامِ اسمی برده می شود بی درنگ ذهن به آن نام خطور می کند مثلا وقتی اسم دیوار گفته می شود معنای دیوار به ذهن خطور می کند چون معنای دیوار تقرر و ثبوت دارد لذا با استقلال الفاظ معانی آنها به ذهن خطور می کند ولی معانی ایجادی چون تقرر و ثبوت ندارد ظرف استعمال ایجاد می کند مثل کاف خطاب یا یاء نداء که با آنها معنا در خارج ایجاد می شود لذا منادی و مخاطب با تلفظ به یاء و ایاک محقق می شود همچنین در سرت من البصرة الی الکوفه با من و الی ایجاد ربط می شود و لذا اینکه صاحب هدایة المسترشدین مرحوم شیخ محمد تقی بین معانی حروف تفصیل قائل شد و فرمودند برخی از حروف معانی اخطاری و برخی ایجادی هستند درست نیست ، بلکه همه حروف ایجادی هستند و اخطاری نیستند

مرحوم نائینی ره برای اثبات این نظریه حقیقت نسبت را بررسی می کند و می گوید که حقیقت نسبت عبارت است از علقه و ربطی که از قیام یکی از مقولات ۹ گانه عرضیه به موضوعات آنها حاصل می شود ، قیام عرض به جوهر است و هرگز قیام جوهر به جوهر نیست حال چه چیزی منشأ قیام عرض به جوهر می شود ؟ مسلما نسبت و ربط است وقتی می گویید زید ابیض نسبت و ربط بیاض ایجاد می شود و کار حروف هم این است که نسبت را ایجاد می کند که من نسبت ابتدا و الی نسبت انتها را ایجاد می کند پس شأن ادوات شأن روابط است ، بصره و کوفه متباین است و رابطه بین آنها را من و الی برقرار کرد ، معیار ما در باره این رابطه و نسبت در صحت یا غلط بودن رابطه تطبیق خارجی است که اگر نسبت کلامیه مطابق با واقع بود صادق و الا کاذب است

امر سوم : نسبت بین معانی حرفیه و اسمیه نسبت بین مفهوم و مصداق است همانطور که مفهوم در ظرف عقل و مصداق در خارج است و اتحاد مافی العقل با ما فی الخارج درست نیست همچنین خاصیت حرف این است که مصداقی باشد و معنای حرفی مصداق خارجی کلام متکلم است اما معنای اسمی مدرک عقل است لذا کلیه حروف برای ایجاد مصادیق وضع شده اند ؛ من می خواهد ابتدا را ایجاد کند و الی منتهی الیه مقصد را مشخص کند

امر چهارم : چه فرق بین معانی حروف و معانی انشاء در باب عقود و ایقاعات است ؟

فرق اول : معانی حرفیه قائم به غیر است اما انشاءات در عقود و ایقاعات قائم بنفسه است مثلا بعت خودش معنا دارد

فرق دوم : معنای حرفی در ظرف استعمال ایجاد می کند اما معنای ایجادی انکحت به اعتبار معتبر است یعنی شارع مقدس یا عقلا اعتبار کردند که بعت یا انکحت برای خرید و فروش و ازدواج است و اگر شارع یا عقلا اعتبار نکنند ایجاد نمی‌شود.

فرق سوم : معنای حرفی هنگام استعمال مغفول عنه است اما معنای انشائی هنگام تکلم باید مورد قصد و علم باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo