درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /وضع حروف

 

مختار ما درباره وضع معانی حرفیه این است که معانی حرفیه وجود رابط نیستند بلکه موجود به وجود رابط هستند به دو دلیل :

دلیل اول : اشیاء در خارج دو دسته اند ، یک دسته ارتباط با هم ندارند و از یکدیگر اجنبی هستند مثل جمادات و نباتات ، دسته دوم : اشیایی که مرتبط هستند مثل زید علی السطح که بین زید و سطح تباین است ولی ساختار زندگی به گونه ای است که انسان بدون سطح فاقد زندگی است لذا زید با دیوار و سطح مرتبط است حال چه چیزی محقق این ارتباط است؟ اگر بگویید محقق این ربط، غیر ربط است تسلسل لازم می آید چون غیر ربط محتاج به ربط است و اگر بگویید عین وجودِ ربط است لازم می آید که وجود محمولی شود یعنی عین وجود عرض شود پس باید گفت موجود به وجود ربط است ، استعلاء، ربط است ارتباط ما بین زید و سطح را نسبت استعلاء برقرار می کند لذا زید می‌شود مربوط ، سطح می شود مربوط ، استعلاء هم می شود وجود رابط ، ما در خارج یقینا بین دو تا مربوط یک وجود رابط داریم و آن کلمه ای که محقق وجود ربط است را می گویند معنای حرفی مثل علی ، پس معنای حرفی وجود رابط نیست چون وجود رابط در خارج موجود است و نمی شود منتسبین باشد ، ربط نباشد نمی شود، وجود ربط مال اشیاء است یعنی قسم دوم است معانی حرفیه مقوم این وجود ربط است

دلیل دوم : مقوّمِ اعراض نسبیه ، نسبت است ، اعراض نسبیه مثل مقوله أین ، متی ، أن یفعل ، أن ینفعل ، ثبوت عرض بر جوهر بدون نسبت نیست؛ مثلا ثبوت مکان برای زید یا زمان برای زید بدون نسبت نیست چه چیزی این ثبوت عرض برای جوهر را تحقق می بخشد ؟ قطعا معانی حرفیه است و در ادبیات عرب اعتبار شده است چون نمی شود نسبت باشد ولی محقق نسبت نباشد محقق نسبت معانی حرفیه اند همین «الی» که می گویی «انتها» همین معنای «من» که می گویی«ابتدا»

آثار علمی این نظریه فوق :

اثر اول : برای معانی حرفیه ماهیت تام قائل نیستیم اما ماهیت ناقصه قائلیم و مثل مرحوم آقای خویی نمی گوییم که معانی حرفیه اگر وجود رابط باشند لا ماهیة له بلکه گفتیم معانی حرفیه موجود به وجود رابط اند ، دلیل این است که اگر چیزی در جواب ما هو واقع شود ماهیت تامه دارد مثل الانسان ما هو که حیوان ناطق است اما اگر در جواب ما هو واقع نشود تارة یا داخل در جوهر است که در این صورت ماهیت ندارد و یا در عرض است که ماهیت دارد. لذا ماهیت معانی حرفیه متناسب با آن ربط است و باید دید آن ربط چه ربط است که اگر ربط حیوان ناطق به انسان است که ماهیت دارد و اگر ربط زید علی السطح است ماهیت ندارد چون سطح جسم خارجی است و برای موجود خارجی بحث ماهوی نمی شود لذا وجود رابط ، ربط است و معنا ندارد موجود به وجود رابط ماهیت داشته باشد اما تابع آن مربوط است که مربوط از اعراض است یا از جواهر

اثر دوم : وجود رابط نمی تواند وجود واجب باشد چون وجود واجب بسیط است و ربط در مرکبات است مثل ربط قیام به زید ، پس باید وجود رابط وجود امکانی باشد ، فرق بین وجود امکانی با وجود واجب این است که وجود واجب حد ندارد و فوق ما لا یتناهی است اما وجود امکانی حد دارد و آن ماهیت است که اگر ماهیت برای وجود امکانی در نظر گرفته نشود لازم می آید محدود به حد نباشد و این درست نیست لذا معانی حرفیه موجود به وجود امکانی و محدود به حد است و نمی تواند بدون ماهیت باشد لذا هر کجا معانی حرفیه را استفاده می کنیم باید بدانیم معانی حرفیه موضوع له و مستعمل فیه آن خاص است چون محدود به حد است

و من هنا ظهر :

اولا : بین معانی حرفیه و اسمیه تباین ذاتی است و بیان اکثر اصولیین قبول است

ثانیا : در عین تباین ذاتی، اجنبی از یکدیگر نیستند چون در وجود خارجی محدود به حد هستند

ثالثا : وضع معانی حروف خاص است چون وجود معانی حروف شأنی نیست بلکه قابل و مقبول است و قابل و مقبول جزیی است

رابعا : معنای حرفی وجود رابط نیست چون وجود رابط وجود تکوینی است بلکه موجود به وجود رابط است

خامسا : چیزی که موجود به وجود رابط است قابل تنزیل است یعنی معنای اسمی نازل منزله معنای حرفی و معنای حرفی نازل منزله معنای اسمی است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo