درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المقدمة/الوضع /وضع حروف

نظر ما درباره معانی حرفیه این شد که همان نسبت خارجیه است و وجود رابط نیست بلکه موجود به وجود رابط است لذا لازم می دانیم با پنج مبانی دیگر مقایسه کنیم :

مبنای اول : (مبنای مرحوم آخوند) معنای حرفیه با اسمیه طبیعی معنا است؛ مثلا ابتدا موضوع له من و ابتدا است لذا طبیعی ابتدا یک چیز است و لحاظشان فرق می کند اگر به لحاظ آلی دیده شود مِن ، و اگر به لحاظ استقلالی دیده شود ابتدا استعمال می شود.

اما به نظر ما، بین معانی اسمیه و حرفیه تباین ذاتی دارد و یک طبیعت نیست در معانی حرفیه ، تعلق به غیر نهفته است اما در معانی اسمیه امور نفسانی نهفته است مثلا تارة می گویید آب در فلان ظرف است در اینجا فی می آورید که الماء فی الاناء ، اخری می گویید کاسه ظرف برای سرکه است لذا می گویید الاناء ظرف للخل ، در اینجا ظرف معنای مستقلی دارد و با آن ظرفیتی که از «فی» بدست می آید فرق می کند

مبنای دوم : (مبنای مرحوم نائینی) فرمودند معنای حرفیه ابزار برای ایجاد رابطه ها بین جمله و کلام است همانطوری که عقود مثل بعت و قبلت ایجاد رابطه ملکیت می کند همچنین در «الی، من و فی» ایجاد رابطه می کند بین بصره و کوفه و .... ارتباط ایجاد می‌کند و کار حروف ایجاد و رابط در مفاهیم است.

ولی بر اساس مبنای ما معانی حرفیه اقسامی داشت برخی از حروف مثل تنبیه و نداء و .... ایجاد و رابط می کند ولی برخی دیگر برای حکایت از نسبت خارج است و ... مثلا فی حکایت از مکان می‌کند

مبنای سوم : «مبنای مرحوم اصفهانی» تمامی حروف در خارج، حکایت از نسبت می کند و نسبت در خارج موجود است ایشان بحث از مقوله اضافه را مطرح کرد و فرمودند همانطوری که در اضافه ، مضاف و مضاف الیه می خواهیم در نسبت هم مضاف و مضاف الیه لازم است و دو طرف می خواهد چون نسبت متقوم به نسبتین است منتهی در مواردی مدالیل حروف برای ایجاد نسبت است مثل نداء ، از نظر ایشان دو وجود داریم در «علی»نسبت استعلاء و استعلاء، در «فی» ظرفیت و نسبت ظرفیت.

اما ما گفتیم این نظریه مخالف با نظریه اهل فن است چون هرگز دو وجود در خارج نیست که یکی نسبت ابتدا و دیگری خود ابتدا ، در باب اضافه آنچه اهل فن می گویند این است که اضافه قائم به غیر است و هرگز نمی گویند اضافه دو وجود دارد مثلا در الٰهیات شفا ص ۱۶۰ در بحث اضافه می فرماید اضافه دارای وجودی است که در خارج موجود است و در ذات اضافه قیام به غیر نهفته است یا در کتاب التحصیل ص ۳۳ و ص۴۰۹ می فرماید وضع آن است که نسبت را مشخص می‌کند و اضافه هم آن است که بین دو نسبت قرار بگیرد لذا نسبت یک چیز است که در خارج موجود است و کار ادوات این است که آن نسبت در خارج را حکایت می‌کند

مبنای چهارم : (مبنای مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی) کلام ایشان مشوش است. در نهایه الافکار فرمودند مدلول حروف اعراض نسبیه است؛ یعنی ثبوت عرض برای جوهر نیازمند رابط است مثلا ثبوت قیام یا مکان برای زید نیازمند رابط است ایشان می فرماید مدلول معنای حرفیه همین است ثبوت قیام برای زید؛ اما ایشان در مقالات می فرماید مدلول حروف اعراض نسبیه ذهنیه است و در خارج وجودی ندارد و فقط در ذهن است که جواب دادیم که مدلول حروف متفاوت است در برخی جاها خارجیه و در برخی مانند ال عهد که ذهنی است و ...

مبنای پنجم : (مبنای مرحوم آقای خویی ) فرمودند معانی حرفیه نسبت خارجی نیست و نسبت ایجادی هم نیست بلکه برای تضییق و تقیید است یعنی معانی حرفی معنای اسمی را می بندد و محور و دایره آن را مضیق می کند و می گوید ابتدای سیر من از بصره بود و دایره سیر را به بصره مضیق می کند همانطوری که الصلاة فی المسجد افاده می کند که نماز در مسجد معراج است و این تضییق را می رساند که نماز در مسجد معراج است نه در خانه ، همچنین تمامی حروف کارشان این است که دوایر اسماء را تضییق می کنند

بر اساس مبنای ما تضییق و تقیید لازمه نسبت است چون بین دو چیز تلازم نیست و آن تلازم را نسبت ایجاد می کند و آنچه از حروف بر می خیزد نسبت است پس کار حروف این است که یا ایجاد نسبت یا حکایت از نسبت می کند اما لازمه نسبت تضییق است پس تضییق یک امر لازمی است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo