درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المقدمة/الوضع /ثمره وضعف اخبار و انشاء

موضوع: المقدمة/الوضع /ثمره وضع

ثمرات وضع معانی حرفیه :

ثمره اول : قید در معانی حرفیه آیا به ماده بر می گردد یا به هیأت ؟ که بر طبق مبنای مرحوم آخوند قید به هیأت بر می‌گردد چون از نظر ایشان معانی حرفی و اسمی متحدند و فقط به لحاظ فرق دارند ولی بر طبق مبنای ما قید به ماده بر می گردد چون بر مبنای ما بین معانی اسمی و حرفی تباین ذاتی وجود دارد لذا هیأت در جمله اسمیه و حرفیه فرق دارد و نمی تواند مقید باشد و ماده قابل تقیید است این ثمره ای بود که قبلا بیان شد

ثمره دوم : اطلاق و تقیید ؛ بحث است که اعتق رقبة اگر مقید به مومنه شود به اعتبار این است که عتق رقبه غیر مؤمنه امتثال تکلیف حاصل نمی شود و یا به اعتبار این است که ایمان شرط کمال عتق است لذا اگر اعتق قابل برای تقیید باشد معنایش این است که عتق رقبه مومنه مجزی نیست مثل مرحوم آخوند که قائل به لحاظ آلی و استقلالی است به مشکل بر می خورد و باید این مساله را حل کند لذا در بحث اطلاق ان شاءلله می آید که آیا اطلاق ، رفض القیود است یا به معنای رهایی است و به معنای ترک نیست که اگر به معنای رفض القیود و ترک باشد معنای آلی قابل تقیید و اطلاق نیست ولی اگر به معنای رهایی باشد معنای رهایی قابل اطلاق و تقیید است ولی بر مبنای ما فرقی نمی کند هر کدام باشد در هر صورت معنای حرفی قابل اطلاق و تقیید نیست

ثمره سوم : در بحث مفهوم شرط که حجیت مفهوم انتفاء عند الانتفاء است متعلق انتفاء ،شخص حکم نیست چون شخص حکم جزیی است و متعلق انتفاء سنخ حکم است مثلا می گوییم اکرم زیدا إن جاء که سنخ وجوب اکرام متتفی می شود اگر زید نیامد و ربطی به انتفاء شرط وجوب اکرام ندارد لذا در مفاهیم ، انتفاء به سنخ بر می گردد نه به جزء ، اگر مبنای آخوند در معانی حرفیه پذیرفته شود در مفاهیم ثمره دارد چون ایشان طبیعی ابتدا برای من و طبیعی الی برای انتها در نظر گرفته است که طبیعی انتها همان سنخ است اما بر مبنای ما مفاهیم در معانی حرفیه نمی آید در من و الی مفهوم حرفی نداریم نه موافق و نه مخالف مثلا سرت من البصرة مفهومش این است که سیر من از روستا نبوده ولی آخوند می تواند وارد آن شود و از آنها استفاده کند

در جلسه قبل نظر مرحوم اصفهانی درباره اخبار و انشاء بیان شد که فرمودند حقیقت انشاء ایجاد معانی به وجود لفظی و جعل است یعنی بعت برای انتقال مال جعل شده است و با تلفظ لفظ بعت انتقال حاصل میشود اشکالاتی بر این مبنا وارد شده است :

اشکال اول : این مبنا با یکی از مبانی علمای اصول در باره حقیقت وضع مطابقت دارد اما با بقیه مبانی ناسازگار است مبنای آخوند در حقیقت وضع ارتباط و اختصاص بود و مبنای فوق با این مبنا در حقیقت وضع سازگاری ندارد چون در ارتباط و اختصاص ، ایجاد و تخصیص نیست لذا آن کسی که حقیقت وضع را اعتبار لفظ به عنوان وجود معنی می داند می تواند بگوید حقیقت انشاء به وجود لفظی و جعلی ایجاد معنا است

اشکال اول اقای وحید (حفظه الله تعالی) : اگر مبنای ایشان را بپذیریم لازمه اش این است که در مقام استعمال دو اراده داشته باشیم یکی اراده استعمالی و دیگری اراده تفهمیه چون حکمت وضع لفظ چیست ؟ حکمت وضع لفظ تفهیم به مخاطب است و تفهیم مخاطب یعنی آنچه مقصود درونی شما است با لفظ بفهمانی، حال اگر حقیقت انشا ایجاد معنا باشد به وجود لفظی قطعا وجود لفظی در مقام استعمال است و در مقام استعمال باید اراده این لفظ را بکنیم ضمن اینکه اراده تفهیم هم بکنیم مثلا با بعت اداره انتقال مثمن را ضمن اینکه اراده تفهیم این کاربرد عملی را که از این بعد این کالا برای شما است

جواب استاد از اشکال فوق : این اشکال وارد نیست چون وجود لفظی ، وجود تنزیلی است وقتی تنزیلی بیاید اراده تفهیمی و لفظی لازم نیست یعنی بعت نازل منزله همان انتقال مبیع به مشتری است که در مقام استعمال اراده کرده و به مخاطب می فهمانیم مثلا ائمه علیهم السلام فرمودند که طواف در کعبه به منزله نماز است یعنی طهارت و قصد قربت می خواهد پس در وجود تنزیلی نیازی به اراده تفهیمی و لفظی نیست

اشکال دوم : وجود تنزیلی درست است ولی تفاوتی که بین اخبار و انشاء گذاشته اید درست نیست ، شما فرموده اید اخبار و انشاء هر دو ایجاد معنا است ولی اخبار مازادی دارد به نام حکایت که انشاء ندارد

جواب استاد : که حکایت از شئون استعمال است و ربطی به وجود تنزیلی ندارد نحوه استعمال تارة بعث است و اخری بعث نیست و خبر است لذا حکایت داخل در موضوع له اخبار نیست و موضوع له اخبار ایجاد معنا است ولی حکایت خارج از موضوع له اخبار است ، شأن استعمال است و معنا را کاری نداریم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo