درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /جمله اخبار و انشاء

 

بحث در وضع جمله انشائیه و خبریه بود و چهار مبنا بحث شد :

مبنای اول : از مرحوم آخوند بود که مستعمل له جملات انشاییه و خبریه را یک چیز می دانند و اختلاف بین جمل را به داعی می دانند که جمله خبریه به داعی حکایت و جمله انشائیه به قصد انشاء فعلی بر عهده شخصی است

مبنای دوم : از مرحوم محقق اصفهانی بود که از نظر ایشان جمله انشائیه و خبریه در یک جهت مشترکند و آن این است که ایجاد نسبت می کنند ولی انشاء ایجاد نسبت به وجود جعلی و عرضی است اما اخبار علاوه بر ایجاد نسبت حکایت هم می کند

مبنای سوم : از مرحوم خویی که ایشان قائل به اعتبار و ابراز است یعنی جمله انشائیه و خبریه آن اعتبار نفسانی را ابراز می‌کند اما ابزارها فرق دارد با جمله انشائیه تکلیفی را بر عهده مکلف قرار می دهد و آن تکلیف را با جمله انشائیه ابراز می‌کنند اما در جمله خبریه فقط به قصد حکایت است و آن اعتبار نفسانی حکایتش ابراز می شود

مبنای چهارم : از آقا ضیاء الدین عراقی ره که جمله انشائیه و خبریه نسبت ذهنی را که به مفاهیم بستگی دارد را حکایت می کند اما در خبریه بحث از مطابقت و عدم آن است اما در انشاییه بحثی از مطابقت و عدم آن نیست

نظر استاد : هیئت ها چه جمله انشائیه و اسمیه به نوبه خودش با هم متفاوت هستند و یک مبنای جامعی ندارند و باید به تناسب آن جمله حرف زده شود لذا کاربردی باید بحث کرد و یک مبنای کلی ندارد

اول : هیئتی در قالب جمله اسمیه مطرح می شود ولی خبر از وجود می دهد به قول فلاسفه جعل بسیط است و مفاد کان تامه است و هلیت بسیطه است مثلا هل زید موجود ؟ یا الانسان موجود یا شریک الباری ممتنع ، هیات اگرچه جمله اسمیه اسد اما هرگز حکایت از نسبت نمی کند چون اضافه و نسبتی نیست ، در مفاد کان تامه اینکه اضافه و نسبتی نیست بلکه به قول فلاسفه بحث از هویت و تشخص و وجود است ، این مطلب در حمل اولی هم جاری است مثل الانسان انسان ، در اینجا هم نسبتی نیست تا حکایتی باشد بلکه می خواهد ماهیت انسان را همان ماهیت انسان به حساب آورد پس همه جا نمی شود گفت هیات یعنی نسبت

دوم : گاهی قضیه لفظیه ای است که دارای نسبت است اما محمول قضیه از موضوع قضیه انتزاع شده و بر آن ذات حمل شده مثل زید قایم در این موارد نسبت وجود دارد اما این نسبت در ذهن است و در خارج نیست چون قیام بواسطه ذهن انتزاع شده و بر ذات موضوع حمل شده لذا گفته اند که مشتق لا بشرط است اما مبدأ بشرط لا است ، لا بشرط یعنی حمل می شود و بشر ط لا ، یعنی بشرط لای از حمل ، مثلا زید قیام نمی شود گفت چون قیام مبدا قائم است

سوم : برخی از هیات ها نسبت هایی اند که از خارج به ذهن متتقل می شود مثل آنجایی که اجزای قضیه سه جزیی است ، موضوع ومحمول و نسبت مثل زید فی الدار

اما جمل تامه و ناقصه در یکی از این سه مورد فوق داخل می شود ، جمل ناقصه مرکبات تقییدی هستند مثل غلام زید که غلام مقید به زید شد و مرکب از باب اضافه است ، یا زید الکاتب ، این قسم هم داخل در قسم اول است چون اضافه غلام به زید نشان دهنده تخصیص است و تخصیص اتحاد است و اینجا نسبت دیده نمی شود و آنچه هست وحدت و تخصیص است ، همیشه بدانید ربط ناقص معنا ندارد و در اینجا ربط ناقص است لذا برای ربط ناقص نباید گفت که فلان معنا از آن تبادر می شود و آنچه از ربط ناقص استفاده می شود همان تخصیص و هو هویت فلسفی است که این آقا همان غلام زید است و کار به وجود ش داریم

اما جمل تامه حکایت از نسبت می کند آنهم نفس الامری و نه از قبیل حکایت صورت از ذی الصورت چون در این صورت حکایت صورت از ذی الصورت ذاتی است یعنی تکوینی است اما حکایت جمل تام حکایت جعلی و عرضی است و ذاتی نیست لذا آنهایی که قصد حکایت را برای جمله خبریه گذاشته اند اشتباه آنها این است که قصد حکایت ربطی به موضوع له ندارد و موضوع له حکایت جمله تام همان نسبت نفس الامری است که جعلی و عرضی است و بین همه مردم قرار داد شده که جمله های تام از نسبت واقعیه خبر می دهد لذا حکایت و خبر دادن جمله تام جعلی است و نیازی به قصد و داعی ندارد و جاعل و معتبر خود عرف است

اما جمله انشائیه در باب ایقاع و عقود قطعا برای ایجاد اعتبارات است صیغه انکحت ، زوجیت را ایحاد می کند اما سببیت تکوینی ندارد بلکه اعتباری است و در عین حال متصل به علت صدوری است و بدون علت صدوری ایجاد نمی‌شود مثل عاقد صیغه نکاح لذا فقها گفته اند الفاظ بیع و نکاح و بقیه الفاظ عقود سببیت جعلی دارند یعنی لفظ کاره ای است پس حرف اقای خویی رد شد که لفظ هیچ کاره است و اگر لفظ هیچ کاره است ماضویت نباید شرط باشد پس به نظر ما بین جمل خبریه و انشائیه تباین شد

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo