درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/كيفية استعمال المجازي /حقیقت و مجاز

علامت دوم حقیقت و مجاز صحت حمل و عدم صحت حمل است : اگر حمل صحیح باشد علامت حقیقت است و اگر حمل صحیح نباشد علامت مجاز است گاهی تعبیر به صحت سلب و عدم صحت سلب می کنند که اگر سلب معنی از یک لفظی صحیح باشد آن لفظ در آن معنا مجاز است و اگر صحیح نباشد حقیقت هست لذا گفته اند صحت سلب نشانه مجازیت است و عدم صحت سلب نشانه حقیقت است ، آیا این علامت از نظر علمای اصول پذیرفته است یا نه ؟

نظر اول : نظرمرحوم آخوند که ایشان در حمل اولی پذیرفته اند اما حمل شایع صناعی را نمی پذیرند ملاک حمل اولی ذاتی اتحاد مفهومی است مثل الانسان انسان اما ملاک حمل شایع صناعی اتحاد مصداقی است مثل زید انسان که حمل انسان بر زید حمل مفهوم بر مصداق است لذا نمی توانید مصداق و فردیت را سلب کنید اما به اعتبار اینکه تنها زید مصداق نیست و مصادیق دیگری هم هست می توانید این انحصار را از بین ببرید لذا فقط زید انسان نیست و فردیت فقط زید نیست این است که اگر فقط کسی فرد انسان بداند مبتلا به مجازیت شده است

اشکال مرحوم خویی به ایشان :

اشکال اول : در حمل ها دو ‌چیز نیاز داریم ، یک : اتحاد، دوم : تغایر. لازم نیست تغایر بین موضوع و محمول حقیقی باشد بلکه تغایر اعتباری هم کافی است همین اندازه که عقل و ذهن موضوع و محمول را دو چیز اعتبار کند کافی است و قابل حمل است هم در حمل اولی و هم شایع صناعی ، در مثل الانسان انسان اتحاد و تغایر اعتباری است عقل اعتبار می‌کند تغایر بین موضوع و محمول را ، مثلا اعتبار می کند که منظور از الانسان در موضوع جنس یا نوع است و منظور از انسان در محمول کثرت است وقتی هر دو حمل ملاک واحدی دارند معنا ندارد که صحت حمل و عدم صحت حمل در حمل اولی ذاتی علامت حقیقت و مجاز باشد

اشکال دوم : بین معنا و لفظ خلط شده است و بین دال و مدلول اشتباه شده است ، صحت حمل و عدم آن مربوط به معنی و مدلول است مثلا مدلول کاتب ، کتابت و نویسندگی است در مثال زید کاتب که این معنی مصداق پیدا کرده است ولی در بحث ما در حقیقت و مجاز مربوط به لفظ و دال است که آیا لفظ آب دلالت حقیقی بر آب دارد یا نه ؟ یا دلالت بر هر چیزی که سیلان دارد هست یا نه ؟ پس نباید بین عالَم لفظ و معنا خلط کرد حمل مال عالم معنا است و حقیقت و مجاز مال عالم لفظ است

نظر دوم : از آقا ضیاء الدین عراقی ره در نهایة الافکار ج ۱ص ۶۸ ، حملی که بین لغویین متداول است با حملی که در منطق متداول است باید فرق گذاشت ، محمولات منطقیه مربوط به حدود است مثل حد تام انسان که حیوان ناطق است یا حد ناقص الانسان ناطق ، حال مساله حقیقت و مجاز دراطراف حملی است که اهل لغت است ، اهل لغت مبنایی دارند که دو تا مترادف را به همدیگر حمل می‌کنند مثل سعدانه ( گیاه ) نبات ، لذا صحت حمل و عدم آن درجایی است که بین موضوع و محمول وحدت حقیقی باشد نه وحدت ماهوی و وجودی ، ماهیت انسان حیوان ناطق است یا انسان طبیعتی دارد که با مصادیقش در خارج وجودا مرتبط هستند پس نباید مرحوم آخوند مساله حقیقت و مجاز را با حمل منطقی قیاس کند و اینها در محمولات لغوی هستند لذا حمل حیوان ناطق بر انسان نشانه حقیقت نیست بلکه می خواهد ماهیت انسان و حد تام انسان را مشخص کند که جنس ، انسان و فصل ، ناطق است

اشکال استاد : انسان محدود است حیوان ناطق حد اوست و مرحوم آخوند از محدود ، حرفی می زند نه از حد فلاسفه که بحث را روی محدود می برند نه روی حد ، می خواهند ببینند که آیا انسان همان حیوان ناطق است که حمل اولی تشکیل شود لذا هر فیلسوفی می گوید انسان حیوان ناطق مثل الانسان انسان است و اگر حیوان ناطق نشانه حقیقت نیست بخاطر تحلیل عقلی است عقل صورتهایی را دارد صورت جنس و فصل ، حمل ماهیت بر ماهیت به تحلیل ذهنی و عقلی است به همین خاطر چنین حملی نشانه حقیقت و مجاز نیست و بحث ما برروی دال و مدلول و لفظ و معنا است

نظر سوم : از مرحوم امام، که صحت حمل و عدم آن را علامت حقیقت و مجاز نمی دانند و به تنهایی کاره ای نیست و باید قبل از آن تبادر باشد مثل الغیث مطر ، که قبل از حمل باید بدانیم غیث و مطر چیست ؟ کسی که مستعلم است و اهل لسان نیست در صورتی تبادر ذهنی او حجت است که بداند معنای غیث با مطر را ، لذا قبل از صحت حمل نیاز به تصور لفظ و معنا از طریق تبادر است ولی اهل لسان یا با مراجعه به قول لغوی می فهمند که می شود تنصیص قول لغوی یا به تبادر می فهمند که غیث مطر است لذا تا این فهم نباشد صحت حمل و عدم آن رخ نمی دهد لذا در حمل اولی ذاتی باید قبل از حمل تصدیق کنم که این معنا برای این لفظ است آنگاه بگویید که صحت حمل دارد یا نه ؟ صحت حمل به تنهایی علامت حقیقت و مجاز نیست ، در حمل شایع هم باید بدانیم به اینکه موضوع و محمول چه کاره اند ، در حمل شایع دو‌قسم است : یک وقت به ذات است زید انسان و یک وقت به عرض است زید کاتب ، پس صحت حمل منوط به این است که این حمل را بدانم به ذات است یا بالعرض است ، تهذیب الاصول ج ۱ ص ۴۱ ، مناهج الاصول ج ۱ص ۱۲۸

نظر چهارم مرحوم اقای بروجردی : لفظ مندک و فانی در معناست و هر کجا فانی بود و عرف دوست ندارد که از معنایش سلب کنید چون طبع عرف به این معنا عادت کرده لذا صحت سلب نداریم و هر کجا مندک و فانی نبود صحت سلب دارد و ایشان قبول کردند که صحت حمل و عدم آن نشانه حقیقت و مجاز است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo