درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم / مباحث الفاظ - حقیقت شرعیه - اشکال به نظر مرحوم آخوند در ثبوت حقیقت شرعیه - راه حل از اشکال - اشکال استاد به راه حل اول

 

بحث ما درباره اشکال مهمی بود که مرحوم نائینی و سید حکیم ره بر مرحوم‌ آخوند وارد کردند، مرحوم آخوند فرمودند: به نفس استعمال وضع تعیینی؛ حقیقت شرعیه محقق می شود یعنی همینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در صف جماعت بفرمایند صلوا کما رأیتمونی اُصَلّی نفس همین استعمال ، صلاة شرعا برای ارکان مخصوصه به طور مشخص و معین وضع می‌شود.

اشکال مهم این دو بزرگوار این است که حقیقت وضع به لحاظ استقلالی است یعنی ما فیه یُنظر اما استعمال به لحاظ آلی است چون استعمال ما به یُنظر است و نظر فنایی دارد حال اجتماع دو لحاظ متضاد در یک زمان واحد ممکن نیست لذا مبنای مرحوم آخوند مخدوش است ، برای این اشکال مهم سه راه حل ارائه شده است :

راه حل اول : از مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی هم در نهایة الدرایه[1] راه حل ایشان بر می گردد به اینکه اجتماع ضدین نیست چون در اجتماع ضدین موضوع باید واحد باشد لذا هر سه راه حل به دنبال این است که موضوع وضع و استعمال را دو تا بکند تا اجتماع ضدین پیش نیاید ، ایشان از راه جعل وارد شده اند که در اینجا دو تا جعل و دو مجعول است یکی جعل لازم و دیگری جعل ملزوم که به دو بیان این را مطرح می کنند :

اما بیان اول : اگر مرحوم آخوند بفرمایند که به نفس استعمال ، صلاة در ارکان مخصوصه از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وضع حقیقی شرعی بوجود بیاید اشکالش این است که استعمال بدون قرینه لازمِ وضع است و ما قاعده ای داریم که لازم و ملزوم با یک جعل و یک ایجاد محقق نمی شوند چون لازم یک وجود است و ملزوم وجود دیگری است و وقتی تعدد وجود بود تعدد ایجاد خواهد بود چون تعدد وجود مستلزم تعدد ایجاد است و تعدد ایجاد مستلزم تعدد جعل است لذا اجتماع ضدین پیش نیامده و دو تا جعل و مجعول است

بیان دوم : نفس این استعمال وضع در خارج انشاء می شود مثل انشاء بیع معاطاتی که به نفس استعمال بیع محقق می شود در این مقام یک لحاظ بیشتر نیست و همان لحاظی است که مستعمل در مقام استعمال می کند و اراده اش استعمالی است و انشاء هم یک انشاء است و همان شخص صلاة برای ارکان مخصوصه است لذا وقتی ملاحظه می شود می بینیم به دو چیز حقیقت وضع محقق می شود ، واضع به جعل لازم ، ملزوم را جعل می کند و جعل ملزوم ، جعل وضع است چون با نفس استعمال لحاظ آلی درست شد یعنی لازم جعل شد و با حقیقت شدن شرعیه صلاة برای ارکان مخصوصه لحاظ استقلالی محقق شد پس دو جعل و دو مجعول است و هرگز نگویید حقیقت وضع ، جعل استعمالی است ، نه بلکه وضع یعنی ملزوم و استعمال یعنی لازمه وضع ‌ و هر دو جعل می خواهند ، استعمال به جعل آلی و فنایی است و وضع به جعل استقلالی است و لحاظ فنایی در مرتبه جعل لازم است و لحاظ استقلالی در مرتبه جعل ملزوم است و دو لحاظ در یک رتبه نیست و اجتماع ضدین هم نشد.

اشکال استاد به راه حل فوق : چون رتبه ملزوم مقدم بر رتبه لازم است و رتبه لازم متاخر از رتبه ملزوم است و رابطه بین لازم و ملزوم یا نسبت بین لازم و ملزوم نسبت علت به معلول است ، چطور ممکن است با جعل لازم جعل ملزوم محقق شود درحالی که ملزوم مقدم بر لازم است ، مثلا سلطنت از لوازم ملکیت است ابتدا مالک مال باید باشد تا مصداق حدیث الناس مسلطون علی اموالهم قرار بگیرد پس لازمه ملکیت سلطنت است لذا اول جعل ملکیت است و بعد جعل سلطنت و هرگز نمی گویند جعل لازم وقتی انجام شد به تبع جعل لازم و به دنبال آن جعل ملزوم می آید یا مثلا لازمه نار حرارت است اگر جعل نار مقدم بر جعل حرارت است و هرگز نمی گویند با جعل حرارت ، نار هم جعل می شود اگر دلالت لفظ صلاة لازمه استعمال پیامبر است چطور حقیقت وضع محقق می شود درحالی که وضع مقدم بر استعمال است چون وضع ملزوم است و استعمال لازم است و اول باید وضعی صورت بگیرد تا دلالت محقق شود.

راه حل دوم (از آقا ضیاء الدین عراقی): ایشان بحث را به شخص و طبیعت می برند که متعلق لحاظ آلی شخص لفظ است اما متعلق لحاظ استقلالی طبیعت لفظ است و دو موضوع شده و اجتماع ضدین نمی شود مثلا شخص لفظ صاد ، لام ، واو ، تاء ، استعمال شده در ارکان مخصوصه به توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چون فرمودند صلوا کما رأیتمونی اُصَلّی ، ولی آنچه که حقیقت شرعیه می نامند طبیعت صلاة است نه شخص کلمه ای که پیامبر استعمال کردند و هر کجا صلاة برده شود طبیعت نماز منظور است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo