درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم /تصویر قدر جامع صحیحی بنابر نظر مرحوم محقق اصفهانی ره - اشکالات استاد به ایشان

 

مرحوم محقق اصفهانی در نهایة الدرایه[1] ج ۱ ص ۳۹ تا ۴۰ جامعی را برای قول به وضع صلاة و عبادات برای خصوص صحیح تصویر فرمودند که ایشان به دو نکته اشاره کردند :

نکته اول : جامع در عبادات صحیح، جامع بسیط نیست بلکه جامع ترکیبی است و اشاره به نفی بیان مرحوم آخوند دارند چون ایشان در اینجا قاعده الواحد را پیاده کردند و جامع بسیط را قبول کردند که همان جامع ذاتی است و نهی از فحشا و معراج مؤمن و ... از این جامع بسیط نشأت می‌گیرد چون واحد از کثیر بر‌نمی‌خیزد و از واحد برمی‌خیزد پس مرحوم اصفهانی متوجه اشکالات این نظریه بودند و فرمودند جامع، ترکیبی است.

نکته دوم : ایشان مسئله ابهام در ماهیت را مطرح کردند در حکمت و فلسفه قانون تعاکس را مطرح کردند یعنی بین وجود و ماهیت معاکسه است به این صورت که هر چه شدت وجود بیشتر باشد دامنه‌اش وسیع‌تر می‌شود و برعکس در ماهیت هر چه ضعیف‌تر شود دامنه‌اش وسیع‌تر می‌شود مثلاً ماهیت جنس، از ماهیت نوع ضعیف‌تر است اما دامنه‌اش وسیع‌تر است ، دامنه حیوان از دامنه انسان وسیع‌تر است پس ماهیت، ابهام بیشتری دارد و قدری است که تمام مراتب اشیا را شامل می‌شود .

با این دو نکته ثابت می‌کند که جامع ماهوی مرکب مبهم میان نماز و افرادش است همان‌طوری که ماهیت خمر مثلاً مایع مبهم است و ابهام آن این است که هم ممکن است از انگور و هم از خرما و هم از جو و گرفته‌شده باشد و هم‌ رنگ و بوی آن فرق دارد با این‌همه اختلاف به آن خمر گفته می‌شود همچنین صلاة در اثر ابهامی که دارد همه افراد نماز را شامل می‌شود .

خلاصه سخن ایشان چهار چیز است :

اول : وجود و ماهیت از نظر توسعه و اطلاق متعاکس اند و هر چه وجود أشدّ و اقوی باشد اطلاق آن بیشتر اما ماهیت هر چه ضعف آن بیشتر باشد توسعه‌اش بیشتر است.

دوم : جامع بین ماهیات اعتباریه مثل نماز مبهم و درغایت ابهام است لذا جامع بین افراد نماز سنخ عمل مبهمی است که از هر نظر ابهام دارد.

سوم : ماهیات اعتباریه -مثل ماهیت مشککه- دارای ابهام ذاتی است و ابهام عرضی نیست و عوارض آن مبهم نیست بلکه ذاتاً مبهم است.

چهارم : هم قائل به صحیحی و اعمی هر دو می‌توانند جامع را تصویر کنند و جامع ما را قبول کنند. قاعده تعاکس در اسفار ج ۱ ص ۴۳۱ آمده است.

اشکال استاد : در رابطه با قانون تعاکس بین ماهیت و وجود در حکمت و فلسفه بعید است در امور اعتباری اثری داشته باشد چون اگر جنس اضعف از نوع می‌باشد چون جنس لا متحصل و نوع متحصل است و طبیعی است لا متحصل اضعف از متحصل است حال در اینجا :

اولاً : باید دید که آیا ابهام ماهیت در بحث ما به حسب لا متحصل بودنش است یا نه ؟ اگر چنین باشد ابهام در ذات است نه در عوارض ذات

ثانیاً : اینکه دایره ابهام آیا به‌طوری است که هر فردی از افراد را شامل شود؟ و یا در شمول محدود به افراد متعین است؟ آنچه قدر مسلم است این است که در مباحث ما مثل نماز و زکات و حج ابهام به لحاظ عوارض خارجیه است نه به لحاظ لا متحصل بودنش، چون صلاة اجزای رئیسه و غیر آن دارد که اجرای رئیسه ارکان پنج گانه است که عمداً و سهواً کم و زیادی آن باعث بطلان است اما غیر اجزای رئیسه هشت جز است و عمداً کم و زیادی آن مبطل است و نماز و عبادات متحصل است و ذات آن مبهم نیست و معین است.

اشکال دوم استاد : ابهامیت عبادات به حدی نیست که هر فردی را شامل شود چون ماهیت نماز یکی از ماهیت‌های مخترعه شرعیه است، که در ماهیت مخترعه شرعیه سه حالت است :

حالت اول : یا بین آن‌ها جامع ذاتی است که قبلاً بیان شد نمی‌شود آن را تصور کرد چون نماز از مقوله‌های متضاد تشکیل‌شده است برخی از مقوله کیف و وضع و ... است.

حالت دوم : که جامع عنوانی باشد که این هم نمی‌شود باشد چون جامع عنوانی انتزاعی است و در ظرف ذهن است درحالی‌که ما به دنبال جامع خارجی هستیم.

حالت سوم : شما دیگر جامع ثالثی را نتوانستید تصویر کنید شاید بگویید که جامع همان است که سنخ عمل است و سنخ عمل مبهم است در جواب می‌گوییم که سنخ عمل مبهم نیست که در بالا اشاره شد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo