درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1401/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: (مشتق - نظر آخوند در استصحاب حکمی در تعیین اصل در مشتق - اشکالات به ایشان - نظر استاد)

 

مرحوم آخوند برای تعیین موضوع له مشتق به اصلِ حکمی استناد کردند. مقدمه این بحث به‌عنوان یک تحقیق ارائه شد که بین موارد مختلف تفصیل قائل شدند، ایشان می‌فرمایند در برخی مواقع اصل برائت جاری و در برخی استصحاب جاری است.

اما ریشه فکری مرحوم آخوند:

تارة: تشریع بعد از انقضای مبدأ است و اخری: تشریع قبل از انقضای مبدأ است. اگر تشریع بعد از انقضای مبدأ باشد عند الشک برائت جاری است و اگر قبل از انقضای مبدأ باشد عند الشک استصحاب بقاء جاری می‌شود. مثلاً «اکرم کل عالم» آیا کسی که قبلاً عالم بوده و الآن جاهل شده به اعتبار اینکه قبلاً عالم بوده، می‌شود ایشان را داخل در وجوب اکرام کرد؟ مرحوم آخوند می‌گوید اگر «اکرم کل عالم» قبل از انقضای مبدأ یعنی قبل از اینکه این طلبه از طلبگی بیرون بیاید، عند الشک استصحاب بقای وجوب اکرام می‌شود چون حالت سابقه اکرام واجب بوده و الآن که شک است آن وجوب سابق اکرام استصحاب می‌شود اما اگر زمان نزول این حکم وجوب بعد از انقضای مبدأ او باشد حالت سابقه‌ای ندارد و شک در تکلیف است که آیا اکرام واجب است یا نه؟ برائت جاری می‌شود.

 

اشکالات بر این مبنای آخوند:

اشکال اول (از آقای خویی ره): استصحاب بقای وجوب اکرام عالم معارَض است به استصحاب عدم سعه مجهول و در اثر تعارض، تساقط می‌شود و مرجع اصل و ادله دیگری است چون شبهه مفهومیه است و وسعت شمول مشتق را نمی‌دانیم که آیا مفهوم عالم آن‌قدر توسعه دارد که حتی رشته‌های دیگر غیر از طلبه را شامل بشود یا نه؟ چون شک در توسعه هست استصحاب عدم سعه مفهوم شامل می‌شود و تعارض پیدا می‌شود و تساقط می‌شود.

اشکال بر آقای خویی ره: شما بین استصحاب حکمی و موضوعی تعارض انداختید درحالی‌که در تعارض وحدت موضوع شرط است و هرگز بین حکم و موضوع وحدت نیست چون تارة مستصحب حکم است مثل استصحاب عدم وجوب و اخری مستصحب موضوع است بنام استصحاب عدم سعه مجهول و وحدتی بین آن‌ها نیست.

اشکال دوم (از آقای حکیم و آقای ایروانی): استصحاب بقای وجوب محل ندارد نه اینکه جاری می‌شود و بعد اشکال دارد چون حالت سابقه‌اش معلوم الارتفاع است یعنی اگر عالِم وضع شده برای حال تلبس یقیناً این عالم کارگر شده پس دیگر وجوب اکرام ندارد چون وجوب اکرام مال حال تلبس بود و حالت لاحقه معلوم البقا است یعنی اگر عالم وضع شده برای اعم از حال تلبس و من انقضی عنه حال یقین داریم این عالم که کارگر شده واجب است اکرام شود لذا شکی نیست و در استصحاب یقین سابق و شک لاحق می‌خواهیم درحالی‌که اینجا شکی نیست.

اشکال استاد به نقد فوق:

اتفاقاً در بیان آخوند شک در لاحق باقی است و معلوم البقا نیست چون مرحوم آخوند در باب استصحاب بقای وجوب می‌فرماید حکم وجوب اکرام کل عالم قبل از انقضا تشریع شده یعنی قبل از اینکه این طلبه کارگر شود پس یک یقین سابق است که آن زمان طلبه بود اما الآن شک دارم آن تشریع قبل از انقضا باقی است یا نه؟

اشکال سوم (اشکال استاد بر مبنای آخوند): استصحاب در اینجا جاری نمی‌شود چون مقتضی ندارد نه اینکه محل جریان ندارد چون شبهه مفهومیه است حدیث لا تنقض آن‌قدر توسعه ندارد که بتواند شبهه مفهومیه را بگیرد و استصحاب در جایی مقتضی دارد که معنای مستصحب مشخص باشد مثلاً می‌دانم که طهارت یعنی وضو حال شک در بطلان است اما جایی که نمی‌دانم غروب به استتار قرض آفتاب یا ذهاب حمره مشرقیه است مفهوم این مستصحب برای من مجمل است و نمی‌شود استصحاب جاری کرد.

یا در بحث جواز و حرمت وطی زن حائض بعد از انقطاع دم و قبل از غسل کردن می‌توان استصحاب حرمت وطی جاری کرد چون موضوع انقطاع دم و مفهوم یعنی زن پاک شده و غسل نکرده است که مشخص می‌باشد؛ اما در بحث ما دایره مفهوم مشخص نیست پس حق در این بحث همان برائت است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo