درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1401/08/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (اوامر - اقوال درباره حقیقت هیئت و صیغه امر - اقوال - نظر استاد - اقسام نسبت انشائیه و اعتباری)
درباره حقیقت وجود انشایی نظراتی است چون ماده امر وجود انشایی است و به اعتبار ماده امر باید بحث از وجود انشایی کرد اما به اعتبار هیئت آن بحث از وجوب و ندب میشود.
نظر اول (مرحوم آخوند ومشهور اصولیون): وجود انشایی قولی است که به توسط آن قول معنا در نفس الامر ثابت میشود یعنی با گفتن اضرب ماده ضرب که به معنای زدن است از فرض فارض خارج و به مرحله یک معنای جدی میرسد بر این اساس معنای صیغه افعل طلب انشایی است که متعلق آن ماده اضرب یعنی ضرب است.
نظر دوم (مرحوم خویی ره): وجود انشایی اعتبار و ابراز است که مولا اعتبار میکند ضرب را برای فردی که با «اضرب» آن اعتبار درونی را ابراز میکند.
نظر سوم (مرحوم محقق اصفهانی ره): مفاد هیئت افعل بعث و تحریک است که با «اضرب مخاطب» را به سمت زدن وا میدارد لذا لفظ، وجود تنزیلی ضرب است و وجود حقیقی نفس رفتن بهسوی ضرب است.
نظر استاد: حقیقت ماده امر نسبت انشایی است که هیئت افعل مرکب از هیئت امری و دستوری با مادهاش وضع شده برای نسبت انشایی چنانچه هیئت جمله خبری وضع شده برای نسبت اخباری که زید قائم وضع شده برای نسبت خبر دادن و یا «اقم الصلوة» وضع شده برای نسبت اقامه نماز است نه اقامه چیز دیگری.
توضیح ذلک: نسبت انشایی دو قسم است:
قسم اول: تکوینی است که با اراده کن فیکون انجام میشود اینجاست که بحث طلب و اراده نسبت به ذات خداوند یکی است و اما برای ما دو تا است.
قسم دوم: نسبت اعتباری بر دو صورت است:
صورت اول: نسبت اعتباری جعلی که این از اعتباراتی است که مجعولِ به جعل جاعل است و جعل آن مرکب است نه بسیط و این صورت عمدتاً در عقود و ایقاعات است مثل صیغه ازدواج.
صورت دوم: اعتباری تنزیلی است مثل الفاظی که صحبت میکنیم یعنی نازل منزله آن معنایی است که طرفین القاء میکنند، با این توضیح روشن شد که انشاء قول نیست بلکه نسبت است و هرگز انشاء نمیتواند لفظ و قول باشد و آن نسبت انشایی است که آن نسبت یا تکوینی و یا اعتباری است و بقیه اقسام فوق است.
اما بحث بعث و تحریک که از لوازم انشاء است نه خود انشاء که لازمه نسبت انشایی طلب و دستور و بعث و تحریک است پس کلام انشایی بعث و تحریک نیست لذا نحویها میگویند که فایده هیئت انشایی و خبری این است هیئت خبری اطلاعرسانی است اما فایده نسبت انشایی اطلاعرسانی نیست بلکه خواستن و طلب کردن است مثلاً امر به معروف نسبت انشایی است که نمیخواهیم خبر بدهیم حجاب در اسلام واجب است.
اما بحث دوم: درباره صیغه «افعل» است که هر چه بر وزن «افعل» آمد دلالت بر دستور میکند یا نه؟ که ظاهر آیه «أقم الصلوة» چیست؟ درباره اینکه ظاهر امر چیست اقوالی وجود دارد:
قول اول (مرحوم آخوند): صیغه امر حقیقت در وجوب دارد به دلیل تبادر و مؤید تبادر عبید و موالی است که اگر مولا به عبد امر کند و عبد تخلف کند او را توبیخ میکند و اگر عبد از مولا عذرخواهی کند و بگوید که فکر میکردم امر شما مستحبی است مولا میگوید از چه قرینهای ندب را فهمیدی درحالیکه قرینهای بر آن نبود.
قول دوم (محقق نائینی ره): که حقیقت امر ظاهر در وجوب است اما فرق ایشان با مرحوم آخوند این است که آخوند وجوب را شرعی میداند اما ایشان عقلی میداند چون عقل میگوید هر بعثی تابع انبعاث است مادامیکه انبعاثی صورت نگرفته معلوم میشود که بعثی نبوده است و این دلیل بر این است که وجوب عقلی است.[1]
قول سوم (مرحوم امام ره): صیغه امر داخل در کواشف است که کاشفها زیادند و یکی از کاشفها صیغه امر است که از اراده حتمیه کشف میشود اما به کشف عقلی مثل کاشفیات امارات که سوق مسلمین کاشف از حلیت است پس هیئت افعل جنبه کاشفیت دارد که وقتی میگوید انجام بده منظورش این است که اراده حتمیه بر انجام دادن است.[2]
قول چهارم (آقا ضیاء الدین عراقی): هیئت افعل مثل ماده دلالت اطلاقی بر وجوب دارد چون در دوران امر بین وجوب و ندب فرد اکمل وجوب است لذا اطلاق صیغه بدون قرینه اقتضای امر بر وجوب دارد مضافاً که استحباب مؤونه زائده میخواهد و آن قرائن است که مادامیکه قرینه نباشد حمل بر وجوب میشود پس از راه اطلاق صیغه امر و مقدمات حکمت هیئت افعل ظاهر در وجوب است.[3]