درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1401/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: (طلب و اراده - نظر استاد - ادله ایشان)

نظر استاد در باب طلب و اراده: طلب و اراده به‌حسب مفهوم متباین است ولی مصداقا متحد است که مصداق طلب در خارج همان مصداق اراده است و مطلوب و مراد خارجی یکی است اما دلیل این مطلب:

دلیل اول: اراده یعنی اختیار، فلاسفه در تعریف اراده گفته‌اند که علم به صلاحیت و اصلحیت و انتفاء است وقتی‌که صلاح و خوبی‌ها را بداند همان را اختیار می‌کند و همان را اراده می‌کند لذا کار اختیاری پشتوانه دارد و آن، علم به رضا و صلاح است مثل جمع شدن آب دهان در زبان به‌مجرد تصور ترشی و شیرینی نیست چون آن عمل اختیاری نیست بلکه قهری است لذا بزرگان فلاسفه گفته‌اند که کار مفید و خوب آن کاری است که با رضایت و علم به خوبی‌ها اختیار و اراده شود پس اراده و طلب یک‌چیز هستند چون وقتی آن کار خوب را اختیار می‌کند قطعاً مطالبه‌اش هم هست که اگر مطالبه‌اش نبود مثل جمع شدن آب دهان که با دیدن ترشی بود غیر اختیاری است پس صفات از نظر مفهوم و مصداق بررسی می‌شود که مفهوم علم با مفهوم اراده متفاوت است ولی بر روی ذات واحدی عینیت پیدا می‌کنند یعنی همان‌جایی که اراده هست همانجا هم علم و طلب هم هست.

دلیل دوم: صفات خداوند عین ذات خداست پس علم و اراده عین ذات خداست نه زائد بر ذات چون اگر زائد بر ذات خدا باشد لازم می‌آید فاقدِ کمال، مُعطی کمال باشد یعنی ذات خدا، ذات مرید نیست و ذاتاً فاقد علم و اراده است که لازمه‌اش این است که ذات خدا فاقد کمال باشد و فاقد کمال نمی‌تواند معطی کمال باشد اینجاست که ذات خدا را هم علت فاعلی گرفته‌اند و هم علت غایی که غایت همه اشیا به خدا برمی‌گردد و موجود شدن همه اشیا هم از اراده و طلب خداست لذا نمی‌توان گفت که طلب خدا مثلاً علت غایی است و اراده خدا علت فاعلی است چون ذات خدا مبدأ فاعل و غایت است و همه صفات اعم از فاعلی و غایی عین ذات اوست لذا نمی‌توان طلب و اراده را مغایر گرفت.

دلیل سوم: اراده و طلب صفت مشترک بین خدا و انسان است و اراده خدا یعنی رضایت و محبت حق، ﴿إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله﴾اما اراده انسان شوق مؤکد است و آن اشتیاق وافری که در بشر ایجاد شده باعث می‌شود که او را به سمت تلاش ببرد اما در خداوند همین اندازه که نسبت به فعلی راضی و مبتهج است کافی است که آن عمل به فعلیت برسد و مقدمات دیگری نمی‌خواهد چون خداوند از عوارض ماده و امکان منزه است و مقدمات اراده بشر تصور و تصدیق و شوق مؤکد است اما برای خدا این مقدمات لازم نیست لذا طلب و اراده در خدا یکی است اما در بشر فرق دارد چون بشر نیازمند به مقدمات است.

مرحوم محقق نائینی ره با دو دلیل اثبات می‌کنند که طلب و اراده مغایرند:

دلیل اول (وجدان): با رجوع به وجدان می‌بینیم که ماورای اراده چیز دیگری است که عامل وقوع فعل و صدورش از فاعل می‌شود که به آن طلب می‌گویند چون فعل ارادی در بشر چهار مقدمه دارد: تصور و تصدیق و شوق مؤکد و اراده اما مورد دیگری هم لازم است و آن امر است تا مردم به کاری تحریک شوند.

دلیل دوم: بعث انبعاث می‌خواهد چون بعث از مقوله فعل است اما اراده انبعاث نمی‌خواهد چون از مقوله کیف نفسانی است لذا اگر طلب و اراده یکی باشند لازم می‌آید که اراده هم انبعاث داشته باشد درحالی‌که انبعاث مال بعث است.

اشکال استاد: آیا موضوع امر نفسانی، نفسانیت است یا نه؟ که اگر صفتی باشد که قائم به نفس است، نفس فاعلیت را ایجاد می‌کند و طلب ابراز می‌کند درون انسان را لذا بحث ما روی طلب و اراده خدا است که به محض رضایت به یک عملی در خارج واقع می‌شود لذا طلب و اراده یکی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo