درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1401/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طلب و اراده/ ادامه جواب به ادله جبریون/ اشکالات به آن - جواب استاد

جواب چهارم به جبریون از آیت الله بروجردی ره[1] : افعال خارجی پشتوانه آن اراده است که تا اراده نباشد در خارج عملی صورت نمی‌گیرد اما خود اراده از صفات و افعال نفس است و نیازی به پشتوانه‌ای ندارد، اراده بذاته و بنفسه اراده است و نیازی به اختیار ندارد و اختیار نیاز به اراده ندارد تا تسلسل بشود مثل اینکه هر موجودی به وجود موجود می‌شود اما موجود، وجود بذاته و بنفسه‌ است یا اینکه رطوبت به‌واسطه آب است اما رطوبت خود آب ذاتی است و در بحث مشتق و مبدأ اشتقاق گفته شد که مشتق لابشرط است و مبدأ اشتقاق بشرط لا است و بشرط لا یعنی بشرط اینکه ذات در آن اخذ نشود در اینجا هم افعال خارجی اراده می‌خواهد اما اراده ذاتی است و نیازمند به اراده دیگر نیست تا تسلسل بشود.

اشکال استاد: قیاس اراده به وجود قیاس مع الفارق است چون وجود بسیط است و جنس و فصل ندارد اما اراده بسیط نیست بلکه اراده مرکب از مرید و مراد تشکیل شده است.

جواب پنجم از مرحوم ملاصدرا: ایشان یک قاعده کلی بیان می‌کنند که اتصاف شیء به صفتی از صفات نفسانی به اعتبار تعلق آن صفت به نفس آن شیء است. منظور ایشان اینست که صفات درونی بشر ذات اضافه و ذات تعلق‌اند مثل حب و علم و بغض و کراهت و اراده ذات اضافه‌اند و نیازمند به متعلقند، حبّ، محبوب می‌خواهد و علم، معلوم می‌خواهد اراده، مراد و کراهت، مکروه و بغض، مبغوض می‌خواهد لذا هر صفتی از صفات نفسانی تعلق به چیزی پیدا می‌کند و متعلق آن صفات آن شیء خارجی است و با اثبات این کبری هم با راه عقلی و عقلا مسئله تسلسل قطع می‌شود اما بحث عقلی اینست که وقتی اراده مراد می‌خواهد دیگر خود اراده به چیز دیگری نیاز ندارد تا تسلسل لازم بیاید چون فعل اختیاری و ارادی آن فعلی است که متعلق دارد لذا خود آن اختیار و اراده نیازمند به اختیار و اراده نیست مثلاً اراده نوشتن کرده که متعلق اراده نوشتن است و دیگر خود اراده چیزی نمی‌خواهد اما از نظر عقلا اگر عبدی عملی که مبغوض مولا است را انجام بدهد مذمت می‌کنند و اگر عملی که محبوب مولاست انجام دهد او را مدح می‌کنند و حب و بغض مولا به عبد به خاطر محبوب و مبغوض است و نظام عالم هم این‌طور است که عبد مطیع مؤمن ستایش و عبد نافرمان مذمت می‌شود پس غیر از متعلق چیز دیگری نمی‌خواهد.[2]

اشکال استاد: جبری می‌گوید اراده، اراده و اختیار می‌خواهد و اگر همواره ادامه داشته باشد تسلسل است و جواب ملاصدرا این است که اراده، اراده نمی‌خواهد و مراد و متعلق می‌خواهد اما خود اراده قائم به نفس مرید است و یک امر حادثی است مثلاً شما قصد کربلا کرده‌اید در اینجا خود شخص مرید و صفت قائم به نفس شخص اراده است و امری ذاتی است و مراد هم زیارت کربلا است لذا عنوان دیگری نیست تا تسلسل لازم آید لذا ملاصدرا می‌گوید این سؤال جبری که -آیا اراده هم متعلق اراده هست یا نه؟- غلط است.

جواب ششم از استاد: سؤالی از اشاعره می‌پرسیم که آیا ملاک مجبوریت امکان است؟ یعنی اگر جبر در خارج جبر است به خاطر این است که جبر در ممکنات است نه واجبات و اشاعره می‌گویند بله همین‌طور راست مثلاً بشر ممکن الوجود و اراده او هم ممکن الوجود لذا در اراده خودش نیاز به اراده دیگری دارد تا منتهی به خدا شود و این تسلسل و جبر می‌شود که من از خودم اراده‌ای ندارم درحالی‌که به اشاعره می‌گوییم در عالم ممکنات وجوب‌های زیادی است و جبر و مجبوریت در وجوبات هم هست مثلاً احراق و سوزاندن آتش از واجبات آتش است چون احراق لازم لا ینفک نار است پس اراده خدا اراده واجب است پس در اراده خدا هم جبر است و همان‌طور یکه آتش مجبور است بسوزاند خدا مجبور است فلان کار را بکند لذا چرا جبر را فقط در ممکنات می‌برید! پس معلوم می‌شود که اصلاً جبری نیست که لازمه آن مجبور بودن خدا است، سبحان‌الله لذا به اشاعره می‌گوییم اراده و علم صفت نفسانی نیست مثل تصدیق و تصور که متعلق می‌خواهد اما خود اراده که متعلق اراده دیگری نمی‌شود بلکه همه چیز نیاز به تصور و تصدیق دارد اما خود تصور و تصدیق نیاز به چیز دیگری نیست لذا تنها چیز ی که صفات نفسانی می‌خواهد متعلق است که تصور و تصدیق و حب و علم متعلق می‌خواهد و اراده هم همین‌طور است اما دیگر اراده، اراده و تصور، تصور و تصدیق، تصدیق نمی‌خواهد.


[1] نهایه الاصول ج۱ ص۱۰۹.
[2] اسفار ج۶ ص۳۸۸.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo