درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1401/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: طلب و اراده/ اشکال دوم بر جواب آخوند از سعادت و شقاوت ذاتی/ ادامه جواب به ادله منکرین عقاب و ثواب
اشکال دوم بر مرحوم آخوند درباره شقاوت و سعادت ذاتی: سعادت و شقاوت در اصطلاحات رایج بین مردم و علماء متفاوت است:
اصطلاح اول: سعادت در نزد عرف، بهرههای مادی و معنوی است که توأم با همّ و غم نباشد و شقاوت ضد آنست لذا انسان بدبخت آن کسی است که گرفتار هم و غم دنیاست و سرمایه و منافع مادی دارد اما لذت نمیبرد و از سرمایههای معنوی بیخبر است.
اصطلاح دوم: سعادت در اصطلاح متشرعه یعنی مؤمنانی که عمل به دستورات الهی میکنند اما مراتبی دارند و بالاترین آن اصحاب یمین و انسان کامل است چون بلایای دنیوی و مشکلات، آنها را از رسیدن به سعادت بازنمیدارد چون در فکر آنها آرزوهای مادی نیست و لذا درهای جهنم بر آنها بسته است اما انسان بدبخت آن کسی است که راه متجاوزان و اهل عصیان را پیروی میکند لذا مفسران درباره آیه ﴿و العصر إن الانسان لفی خسر الا الذین...﴾ گفتهاند قبل از «الا» مربوط به اهل شقاوت و بعد آن مربوط به اهل سعادت است یعنی «سعید» مستثنی آیه و «شقی» مستثنی منه آیه است.
اصطلاح سوم: در بین فلاسفه سعید به معنای خیر است و خیر وجود است و هر وجودی که اکمل باشد اقرب به سعادت است چون وجود خدا خیر محض است و وجودِ اکمل، مؤمنان هستند مثل آیه ﴿الیه یصعد الکلم الطیب﴾ اند.
حال منظور حدیث «السعید سعید فی بطن امه و ...» یقیناً معنای سوم نیست و معنای اول و دوم است که سعادت به معنای اول و دوم نمیتواند ذاتی باشد بلکه اکتسابی است لذا مرحوم آخوند باید مشخص میکردند که از چه جهت ذاتی بودن سعادت و شقاوت را مطرح کردند و اگر به معنای سوم هم باشد بازهم درست نیست چون ذاتی، مرکب از جنس و فصل است مثل حیوان که ذاتی انسان است و وجود بسیط است و ترکیب در وجود نیست لذا سعادت یعنی به معنای خیر محض یعنی وجود خدا و یا وجود اکمل، نمیتواند ذاتی فلسفه و منطق باشد.
راهحل دوم شبهه منکرین ثواب و عقاب از محقق اصفهانی ره[1] : ایشان سه مطلب را اشاره کردند:
مطلب اول: تکلیف و عقاب با یکدیگر متلازم هستند که اگر تکلیف حُسن دارد عقاب هم حُسن دارد لذا نمیتواند تکلیف حسن باشد اما عقاب قبیح باشد، توضیح: ثواب و عقاب از ملکات فاضله و عقاب از رذائل است و ثواب و عقاب مثل بهبودی بیمار است که اگر بیمار درد دارد چون بدنش ضعیف است وقتی دارو مصرف میکند خوب میشود پس همانطوری که اثر درد از بیماری است اثر عدم درد هم از بهبودی است لذا نمیشود بیمار را توبیخ کرد که چرا درد میکشی حال اگر عقاب و کیفر و جهنمی است برای این است که این آقا گرفتار اعمالی شده که مثل بیماری دردآور است و اگر اهل بهشت در بهشت لذت میبردند برای این است اعمالی انجام دادهاند که لازمه آن رفاه و لذت است لذا هم عقاب و هم تکلیف حسن است چون ثواب و عقاب نتیجه و لازمه عمل است.
مطلب دوم: عقاب در موالی عرفیه هست و حسن است پس در حق خدا عقاب و جهنم بندگان نباید قبیح باشد چون بین عقاب و معصیت، ملازمه ذاتی است و ظاهر آیه و روایات این را تأیید میکند مثلاً اگر جایی از بدن به شیء داغ نزدیک شود میسوزد چون لازمه ذاتی آن سوزانندگی است و از نظر قرآن و روایات ملازمه عقاب و معصیت نابود شدن بدن و روح است، منشأ این جهت آن است که ثواب و عقاب پیامد خارجی دارد همانطوری که مخالفت عبد از مولا عرفاً پیامد بدی دارد همینطور مخالفت از فرمان الهی بد است لذا عقاب دارای معاقِب و پیگیریهای خارجی است پس چه عملی از روی اختیار باشد و یا از غیر آن، مورد پیگیری است چون خود عمل آثار و لوازم و پیامد دارد حال گاهی پیامد آن مثبت و گاهی منفی است و این پیامدها هم عرفی است و در بین مردم هم هست.
مطلب سوم: ما قائل به تجسم اعمال هستیم که این تجسم اعمال دو لازم دارد: لازم اول آن ماده میخواهد و لازم دوم صورت میخواهد اگر خدا امر و نهی دارد این به منزله ماده و عمل شما صورت است چون صورت، ماده را به فعلیت میرساند مثلاً نطفه ماده است و از چهار ماه به بعد صورت میشود یعنی به فعلیت میرساند حال امر به نماز ماده است و نمازخواندن صورت است لذا ثواب و عقاب به اعتبار صورت عمل است اما کودک و دیوانه چون ماده ندارند امری ندارند چون صورت بدون ماده نیست.