درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1401/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: (واجب توصلی و تعبدی - تعریف این دو واجب - اشکال محقق اصفهانی ره - اشکال استاد به محقق ره)

مقام چهارم از کفایه (بحث تعبدی و توصلی): مرحوم آخوند واجبات شرعیه را بر دو قسم کردند قسم اول واجب تعبدی است چون غرض از تأسیس و تشریع این واجب این است که بندگان به خدا نزدیک شوند مثل نماز و روزه و قسم دوم واجب توصلی چون غرض از این واجب این است که مصالح عمومی مردم زمین گذاشته نشود ولو اینکه مقرب نباشد و به دنبال مقربیت عمل نیست بلکه صرفاً به دنبال انجام عمل است و اغراض دیگری نیست مثل دفن میت یا شستن لباس برای ستر در نماز. حال گاهی یک واجبی در فقه وجود دارد و نمی‌دانیم تعبدی است یا توصلی مثل عتق رقبه در کفارات ثلاث ماه مبارک رمضان در اینجا از چهار جهت بحث می‌شود:

جهت اول: مقتضای دلیل لفظی مثلاً اعتق رقبه چیست که این بحث داخلی است نه خارجی یعنی مربوط به آن صیغه امری است که برای عتق صادر شده است.

جهت دوم: اگر دلیل لفظی نبود مقتضای اصل عملی چیست؟

جهت سوم: برخی از واجبات به صورت جمله است نه امر که چه حکمی دارند؟ مثلاً آیه ﴿ما اُمروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین﴾ وجوب عتق رقبه را می‌گیرد یا نه؟

جهت چهارم: مقتضای اصل عقلی چیست؟ و این اصل خارجی است لذا باید بحث کرد که در چنین مواردی تکلیف فقیه چیست؟

قبل از ورود در این مباحث فوق مقدماتی ذکر می‌شود:

مقدمه اول: تعریف واجب توصلی و تعبدی است، مرحوم آخوند در کفایه فرمودند وجوب توصلی یعنی واجب به مجرد وجودش حاصل شود بدون اینکه قصد تقربی در آن شرط بشود یعنی همین اندازه که تطهیر به قانون شرع از این لباس نجس انجام شود تکلیف از او ساقط می‌شود و وجوب تعبدی یعنی واجب منوط به قصد است و بدون قصد قربت حاصل نمی‌شود با اینکه قصد امر درونی و واجب امر بیرونی است اما با همدیگر ربط دارند.

اشکال مرحوم محقق اصفهانی بر آخوند[1] : چرا شما اختلاف بین این دو واجب را در وجوب بردید بلکه اختلاف آنها در واجب است نه وجوب، وجوب تعبدی با توصلی فرقی ندارند و آن واجب توصلی و واجب تعبدی با هم فرق دارند منظور ایشان این است که وجوب بعث است و بعث یعنی تحریک کردن که هم در واجب تعبدی و هم توصلی مولا می‌خواهد طرف را تحریک کند به سمت عمل مثلاً یکی از واجبات توصلی ادای دین است وقتی ائمه علیهم‌السلام به ما دستور می‌دهند قرضت را بپرداز این وجوب پرداخت دین با وجوب «صل» یا «کتب علیکم الصیام» هر دو تحریک است به سمت نماز و روزه و همین‌طور به سمت پرداخت قرض، پس فرق بین واجب تعبدی و توصلی است این‌که در واجب تعبدی قصد قربت است اما در واجب توصلی قصد قربت لازم نیست چون اثر و غرض مال واجب تعبدی و توصلی است که در تعبدی تقرب به خدا و در توصلی تطهیر لباس و ... است.

اشکال استاد: آیا بعث به تنهایی محرک است؟ یقیناً خیر و محرک آن بعثی است که دارای غرض است لذا در میان مردم آن‌قدر بعث و امر هست که تحریک نمی‌شوند و از آن بعثی تحریک می‌شوند که غرض از تشریع مولا را بفهمند که غرض از تشریع صل تقرب است و غرض از ادای دین نظم جامعه است پس حرف مرحوم آخوند درست است که وجوب تعبدی آن واجبی است که به غرض تقرب وضع شده است و در وجوب توصلی آن واجبی است که به غرض تقرب وضع نشده است و لذا همیشه از نظر تقسیم، علت مادی و صوری بر علت غایی مقدم است اما در واقع علت غایی بر علت مادی و صوری مقدم است مثلاً پنجره علت مادی است که چوب است و علت صوری آن نقشه‌ای که برای پنجره کشیده و علت غایی حفظ ساختمان از سرما است و آنچه ما را تحریک می‌کند به سمت خریدن پنجره علت غایی است نه آن دو علت و اینجا هم همین است که آنچه محرک است به حسب ظاهر آن وجوب است اما به حسب واقع آن علت غایی وجوب است.

مقدمه دوم: در بین علما بحث است که آیا قصد قربت عقلی است یا شرعی؟


[1] نهایه الدرایه ج۱ ص۲۲۴.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo