درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1401/10/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (واجب تعبدی و توصلی - اخذ یا عدم اخذ دواعی قربیه در عبادت - نظر علماء - اشکالات آن)
آیا دواعی قربیه در متعلق امر دخیل است یا نه؟ مثلاً رکوع و سجود در متعلق امر به نماز بهعنوان جز دخیل است و یا طمأنینه بهعنوان شرط دخیل است آیا دواعی قربیه مثل موارد فوق جزء یا شرط نماز هست یا نه؟
نظر مرحوم آقای خویی[1] : ایشان جامع بین دواعی قربیه را جزء متعلق عبادات میدانند، دواعی قربیه سه مورد است یک: محبوبیت و دوم: حُسن که نماز حسن عقلی و تشریعی دارد و سوم: مصلحت که نماز به مصلحت شخص نمازخوان است لذا کسی که نماز میخواند میتواند بگوید من نماز میخوانم به نیت احدها یعنی یکی از این سه امر چون احدها جامع بین سه چیز است لذا اگر عملی را به نیت درست قصد کند نمازش صحیح است چون اخذ خصوص دواعی قربیه لازم نیست همین اندازه که عمل انتساب به خدا پیدا کند صحیح است چون احدها جامع هر سه است، با این بیان اشکال مرحوم آخوند رفع شد چون اشکال ایشان این بود که اگر دواعی قربیه را قصد نکند اما قصد امتثال امر مولا را بکند «ما وقع لم یُقصد و ما قُصد لم یَقع» چون آنچه واقع شد نماز به قصد حسن و مصلحت بود درحالیکه آنچه مقصود خداست قصد امر است و رفع اشکال این است که ما جامع را قصد میکنیم و تک تک دواعی قربیه را قصد نمیکنیم چون اگر نماز را مثلاً به خاطر حسن یا محبوبیت با مصلحت بخواند و قصد امتثال امر را بکند نماز صحیح است اما اگر فقط قصد امتثال امر بشود و نماز را به خاطر حسن یا محبوبیت یا مصلحت قصد نکند طبق مبنای کسانی که دواعی قربیه را جز یا شرط میدانند نباید نماز صحیح باشد درحالیکه نماز صحیح است این عمل باعث میشود که نماز به قصد امر یا دواعی قربیه نگاه نشود و یک امر عقلی است اما آقای خویی میفرماید جامع قصد شود یعنی این عمل به نیت انتساب به خدا بجا آورده شود لذا مشکل مرحوم آخوند هم حل میشود چون اگر عمل منتسب به مولا شود هم در آن حسن و مصلحت و محبوبیت وجود دارد
اشکال استاد بر آقای خویی ره: این مبنا نمیتواند مشکل را حل بکند چون در نیت، تعیین شرط است و باید معین کند که به چه قصدی نماز میخواند یا عمل را انجام میدهد و احدها ولو اینکه جامع بین سه امر است تخییر شرعی را میرساند یعنی شرعاً در مقام نیت مخیر بین این سه مورد را قصد کند است و ما دلیلی از طرف شارع بر تخییر شرعی نداریم لذا مثل مرحوم مشکینی در حاشیه کفایه در این بحث نوشت که اگر احدها را نیت کند شرعاً مخیر است و باید حکم به تخییر شرعی شود.[2]
اشکال استاد بر مرحوم مشکینی ره: تخییر شرعی دلیل میخواهد مثلاً در خبرین متعارضین که سند هر دو قوی باشد معصومین علیهمالسلام فرمودند شرعاً مخیر هستید اما در باب تزاحم بین نماز و ازاله مسجد از نجاست تخییر عقلی است عند ضیق وقت لذا تا اینجا نظر مرحوم آخوند نزد ما قوی است که دواعی قربیه عقلی است و جزء و شرط نماز نیست.
اشکال استاد به نظر مرحوم نائینی ره: ایشان فرمودند دواعی قربیه نمیتواند جزء باشد چون دواعی علت پیدایش است و اگر جزء نماز باشد لازم میآید مدلول اراده تشریعیه و تحت آن بشود لذا وزان اراده تشریعیه را مثل اراده تکوینیه گرفتند که هر دو اراده معلول داعی میشوند. سه اشکال بر این بیان وارد است:
اشکال اول: این مبنا با مبنای قبلی شما سازگار نیست قبلاً فرمودید قصد امر میتواند امر دومی باشد یعنی خدا یک امر برای وجوب نماز بکند و یک امر هم برای امتثال قصد امر صادر کند اما اینجا میفرمایید دواعی قربیه تحت اراده تشریعیه نمیرود چون دواعی علت اراده است که اگر تحت اراده تشریعیه برود معلول میشود که اگر برای دواعی قربیه میشود امر دوم را آورد که امر دوم همان اراده تشریعیه خدا میشود پس شما یکجا میگویید تحت امر میرود و جای دیگر تحت امر نمیرود.
اشکال دوم: قیاس اراده تشریعیه به اراده تکویینه باطل است چون در اراده تشریعیه امر است و امر اعتباری و به ید قانونگذار است اما در ارده تکویینه آن نیروی خارجی است که ما را به سمت عمل میبرد لذا دو اراده است وقتی کسی میخواهد نماز بخواند یکی امر به صلاة دارد که اراده تشریعیه میشود و دیگر اراده مصلی است که او را به سمت نماز میبرد لذا نباید قیاس شود.
إن قلت: ممکن است مرحوم نائینی ره بفرماید که اگر دواعی تحت اراده خدا برود لازم میآید دواعی که علت اراده و امر بود معلول امر و اراده بشود.
قلت: اگر دو اراده مختلف باشد مانعی ندارد یکی علت و دیگری معلول باشد چون ماهیت هر دو فرق دارد، در مرتبه انشاء میتوان مصلحت نماز را ملاحظه کرد و نماز را به خاطر آن مصلحت جعل کرد اما در مرحله امتثال که ظرف سقوط تکلیف است همان مصلحت را تحت امر ببرد و مشکلی ندارد چون دو ماهیت است یکی در ظرف انشاء و دیگری در ظرف امتثال است مثلاینکه آتش علت حرارت است و حرارت علت استمرار آتش است.
اشکال سوم: چهبسا ممکن است بگویید مردم وقتی میخواهند نماز بخوانند دنبال ثواب و رفع عقاب میروند پس این دو تا انگیزه تکوینی شده که مردم به سمت نماز بروند و اراده تکوینی مردم بهسوی نماز دواعی قربیه نیست بلکه آن ثواب و عقاب است با این بیان اشکال علت شدن مصلحت در یکجا و معلول شدن مصلحت در جای دیگر لازم نمیآید چون علت حرکت به نماز دواعی قربیه نشد بلکه سیر تکوینی نماز علت خودش را دارد و آن علم به ثواب و دفع عقاب است.