درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1401/11/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (فور و تراخی - دلیل قائلین به تراخی - اشکالات آن - اجزاء - اقسام مأمور به - عقلی بودن مسئله اجزاء)
برخی از بزرگان استدلال بر دلالت امر بر تراخی کردهاند و یک دلیل بیشتر وجود ندارد
اما دلیل قائلین به تراخی: اینکه امتثال در اولِ وقتِ صدورِ امر امکانپذیر نیست بلکه امتثال بعدازاینکه امر صادر شد و مقداری زمان ایجاد شد امکانپذیر است لذا بسیاری از علمای اصول میگویند تراخی ملازم با زمان استقبال است وقتی ملازم با زمان استقبال بود حقیقتاً امر دلالت بر تراخی میکند.
اشکالات استاد:
اول: امتثال در ظرف خارج است و دلیل ظرف امتثال عقل است عقل میگوید بلافاصله بعد از صدور امر امتثال امکانپذیر نیست بلکه امتثال، زمان میبرد لذا از نظر عقلی حرف شما درست است اما بحث ما عقلی نیست و لفظی است که آیا از ظهور صیغه «افعل» فوریت یا تراخی فهمیده میشود یا نه؟ و چیزی که مربوط به ظهور است به باب عقل نباید برده شود و عقل کُبریاتی دارد و ظواهر هم برای خودش کبریاتی دارد.
دوم: امتثال برای ایجاد مأمورٌ به در خارج است و طبیعت مأمورٌ به مقید به فور و تراخی نیست و طبیعت مأمورٌ به در هر زمانی چه اول وقت و چه آخر وقت انجام شود امتثال حاصل شده است و لذا وجهی ندارد امر دلالت بر فور و تراخی بکند.
مطلب چهارم: سید مرتضی ره قائل به اشتراک لفظی صیغه امر بین فور و تراخی است چون گاهی در قرآن امر دلالت بر فور و هم تراخی میکند وقتی امر به هر دو شکل در قرآن استعمال شد دلیل بر این است که مشترک لفظی است چون استعمال نشانه حقیقت است.[1]
اشکالات به ایشان:
اولاً: استعمال، علامت حقیقت نیست بلکه اعم از حقیقت و مجاز است.
ثانیاً: متعلق امر طبیعی نماز است و طبیعت نماز متعلق فور و تراخی نیست.
ثالثاً: حقیقت امر بعث و طلب است و هرگز بعث و طلب نمیتواند مشترک لفظی باشد چون بعث یا فوری است یا با تأخیر است.
مطلب پنجم: زمان مبادرت به اول وقت واجب، چه موقعی است؟ هرکجا قرائن و شواهد قطعیه یا خارجیه یا ظن اطمینانی باشد مثلاً یقین دارید که اگر الآن نماز را نخواند و ساعت بعد نمیتواند بخواند باید انجام بدهد و این حکم عقلی است نه شرعی یعنی از لفظ فهمیده نمیشود و حکم عقل به فوریت است و حکم عقلی و ارشادی تابع مرشدٌ الیه است که اگر مرشدٌ الیه وجوب بود با نخواندن عقاب میشود.
فصل سوم اجزاء است:
سؤال: آیا امتثال واقعی مأمورٌ به مجزی است یا نه؟ یا الاتیان بالمامور به علی وجهه مجزی ام لا؟ برای این عنوان مباحثی مطرح است:
بحث اول: مأمورٌ به چیست؟ سه قسم وجود دارد:
قسم اول: گاهی مأمورٌ به دارای امر واقعی است مثل نماز.
قسم دوم: گاهی مأمورٌ به امر اضطراری است مثل نماز عاجز از قیام.
قسم سوم: گاهی مأمورٌ به دارای امر ظاهری است مثل استصحاب طهارت.
در کفایه مرحوم آخوند فقط قسم اول را بحث میکند و مسئله اجزاء را در امر واقعی میبرند.
بحث دوم: مسئله اجزاء حکم عقلی است که عقل میگوید در مقام امتثال کدام عمل شما مجزی و کدام مجزی نیست همانطور که مسئله مقدمه واجب عقلی است یا در بحث ضد.
بحث سوم: مراد از علی وجهه چیست؟ دو قول است:
قول اول از آخوند ره: اشاره به اجزا و شرایط دارد چون وجه نماز آن نمازی است که جامع اجزا و شرایط باشد لذا بحث است که اگر نماز را با اجزا و شرایط خواند اما قصد قربت نکرد مجزی هست یا نه؟ و این سؤال برای این است که قصد قربت حکم عقلی است.
قول دوم از آقای خویی و مرحوم نائینی ره: آن کیفیتی است که شارع در مأمورٌ به دیده است و همان کیفیت را میخواهد.
فرق بین این دو قول: در قول اول هم کیفیات شرعیه و هم عقلیه دخیل است اما در قول دوم فقط کیفیات شرعیه دخیل است لذا بنا بر قول دوم اگر کسی نماز جامع اجزا و شرایط را بخواند و قصد قربت نداشته باشد نماز صحیح است چون به کیفیت شرعیه خوانده اما بنا بر قول اول باید بحث شود که آیا مقتضی اجزاء هست یا نه؟