درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1401/12/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (مقدمه واجب - تقسیمات مقدمه خارجیه)
تا اینجا نظر ما این شد که اجزای نماز برای نماز مقدمیت ندارند و ما منکر مقدمیت اجزای داخلی هستیم مثل مرحوم آخوند ره اما مقدمات خارجیه اقسامی دارد و قبل از آن تعریفی از مقدمات خارجیه بیان میشود.
تعریف مقدمات خارجیه: مقدمات خارج از ذات مأمورٌ به است اما در تشکیل و حقیقت مأمورٌ به دخیل است بهطوریکه مأمورٌ به بدون آن مقدمه خارجی تحقق پیدا نمیکند مثل طهارت نسبت به نماز.
اما اقسام مقدمات خارجیه،
تقسیم اول: مقدمه خارجیه تارة: به حساب اقتضای ذاتی است مثل نصب سُلّم (نردبان) که مقدمه صعود علی السطح است یا مثل اقتضای ذاتی صیغه نکاح برای انعقاد زوجیت که از «انکحت و زوّجت» برای داد و ستد استفاده نمیشود چون مقتضی ندارد اما برای انعقاد زوجیت مقتضی دارد.
اخری: مقدمیت مقدمه از باب متمم فاعلیت فاعل و قابلیت قابل است که به آن مقدمه شرعیه میگویند مثلاً وضو یا غسل اقتضای ذاتی آن مقدمیت نیست اما اگر بخواهد نماز صحیح باشد متمم صحت نماز است که وضو متمم قابلیت نماز برای صحت است.
ثالثة: مقدمیت مقدمه علت مُعِدِّه است مثل اینکه ماشین علت مُعِدِّه برای رسیدن به مقصد است که در وضو رطوبت دست یا کشیدن به پهنای صورت علت مُعِدِّه وضو است که انسان دیگر شک نمیکند که کل وضو را به حد شرعی رعایت کرده یا نه؟
حال علمای اصول بحث میکنند که مقدمیت مقدمات خارجیه از باب کدامیک از اقسام فوق است؟ دو قول است:
قول اول: نزاع ما در مقدمه واجب ارتباطی به همه مقدمات خارجیه ندارد مثلاً مقدمه سببی از نزاع ما خارج است.
قول دوم: نزاع ما در مقدمه سببی مثل شرایط وارد است چون بحث میشود که شرایط نماز وجوب غیری یا مقدمه شرطیه هستند یا نه؟
نظر استاد: هیچکدام از دو قول فوق فایده و اثری ندارد و صرفاً یک بحث عقلی و نظری است که عقل میگوید وجوب مقدمه منشعب از وجوب ذی المقدمه است چون بین آنها رابطه سبب و مسبب است وقتی مسبب واجب شد سبب هم واجب میشود و برخی گفتهاند وجوب سبب وجوب مقدمی و بعضی گفتهاند وجوب نفسی است و لذا صرفاً یک بحث عقلی است و ما وارد آن نمیشویم.
تقسیم دوم: به مقدمه عقلیه و شرعیه و عادیه است که در این تقسیم یک مقسم وجود دارد و آن مقدمه وجود واجب است چون وجود واجب توقف بر مقدمه دارد و این توقف از دو حال خارج نیست یا واقعی است -یعنی وجود ذی المقدمه واقعاً یعنی خارجاً متوقف بر وجود مقدمه است- و یا جعلی است یعنی اعتباری است یعنی شارع مقدس وجود ذی المقدمه را به این مقدمه شرعیه متکی کرد مثلاً وجود نماز را به طهارت متکی کرد که این دو صورت بحث میشود:
اما صورت اول: اگر وجود ذی المقدمه واقعاً متوقف بر مقدمه باشد:
تارة: وجود ذی المقدمه بدون مقدمه امتناع عقلی دارد مثلاً توقف حج بدون طی مسافت ممتنع است.
اخری: وجود ذی المقدمه بدون مقدمه امتناع عادی دارد مثلاً عادتاً پریدن انسان ممتنع است اما عقلا ممتنع نیست و در حال صعود علی السطح بدون نصب سُلَّم امتناع عادی دارد.
مرحوم آخوند ره در کفایه فرمودند که مقدمه شرعیه و عادیه به مقدمه عقلیه برمیگردد چون شارع اصل شرط و قید مأمورٌ به را جعل میکند اما عقل میگوید نماز بدون طهارت وجود نمیگیرد چون کبری عقل اینست که مشروط بدون شرط محقق نمیشود وقتی شارع نماز را با وضو واجب کرد به قانون تلازم بین شرط و مشروط عقل حکم میکند نماز بدون طهارت محقق نمیشود پس مقدمه شرعیه و عادیه به مقدمه عقلیه برمیگردد.
اشکال استاد بر آخوند: چگونه میگویید مقدمه شرعیه به مقدمه عقلیه برمیگردد درحالیکه ملاکهای آنها با هم فرق دارد ملاک مقدمه عقلیه؛ ذاتی است یعنی آن عمل خارجی بدون این مقدمه عقلی امکان ذاتی ندارد بلکه امتناع ذاتی دارد مثلاً رفتن به حج بدون طی مسافت امتناع ذاتی دارد و مقدمه شرعیه بر ملاک امتناع ذاتی نیست بلکه مقدمه شرعیه مجعول به جعل شارع است که یک امر اعتباری است چرا به طهارت مقدمیت ذاتی میدهید درحالیکه مقدمیت ذاتی ندارد و شارع به وضو مقدمیت داده است و لذا ارجاع مقدمه شرعیه به مقدمه عقلیه خلاف واقع است.
بیان دیگر: گاهی یک شیء امتناع ذاتی دارد مثل اجتماع نقیضین و گاهی امتناع وقوعی دارد مثل تحقق حج بدون طی مسافت و گاهی امتناع عادی مثل سعود علی السطح بدون نصب سُلم و گاهی امتناع شرعی دارد مثل نماز بدون طهارت و لذا نمیشود اینها را به هم ارجاع داد.
سؤال: آیا مقدمه عادیه به عقلیه برمیگردد یا نه؟
جواب: بله برمیگردد اما باید دید منشأ استحاله وجود ذی المقدمه بدون مقدمه چیست؟ قطعاً در مقدمه عادیه قوه است مثلاً انسان قوه پریدن را ندارد لذا عقل میگوید سعود علی السطح بدون نصب سُلم محال است اما اگر مقدمه عادیه منشأ استحاله آن عرفی باشد نباید به مقدمه عقلیه ارجاع داد پس ما قائل به تفصیل شدیم.