درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1402/02/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (امر - مقدمه واجب - تعریف های واجب مطلق و مشروط - اشکالات آن)
فصل چهارم درباره مقدمه واجب بود اموری در این فصل بیان شده بود امر اول این بود که آیا مسئله مقدمه واجب مسئله فقهیه است یا اصولیه یا عقلیه؟ امر دوم درباره تقسیم مقدمه به اقسام مقدمه داخلیه، خارجیه و عقلیه و شرعیه و ... بود.
امر سوم (اقسام واجب): اولین قسم واجب مطلق و مشروط است که دو بحث اینجا وجود دارد:
بحث اول تعریف واجب مطلق و مشروط است و بحث دوم اینکه در واجب مشروط آیا شرط به ماده برمیگردد یا هیئت یعنی شرط و شرایطِ واجب قید وجوب (هیئت) است یا قید واجب (ماده) است؟
اما بحث اول در تعریف: قدما و برخی از متأخرین قائل به تعریف حقیقیاند. تعریف حقیقی آن است که جنس و فصل دارد و جامع افراد و مانع اغیار است اما از زمان مرحوم آخوند به بعد همگی قائل شدهاند که تعاریفِ مطلق و مشروط؛ تعاریف حقیقیه نیستند و شرح الاسمی و تعاریف لفظیاند و حد و رسم ندارد یعنی جنس و فصل و عرض خاص و عام ندارد، مرحوم صاحب فصول از تفتازانی و محقق شریف و حتی نسبت به مشهور میدهد؛ همچنین میرزای قمی در قوانین برای مطلق و مشروط تعریف قائل شدهاند، در قوانین ج ۱ ص ۱۰۰ آمده که «أن الواجب المطلق ما لا یتوقف وجوبه علی ما یتوقف علیه وجوده و المشروط ما یتوقف وجوبه علی ما یتوقف علیه وجوده» یعنی واجب مطلق آن است که وجوب متوقف بر آن شرایطی نیست که وجودش متوقف بر آن شرایط است مثلاً نماز واجب وجوبش متوقف بر شرایط عامه از بلوغ و عقل و قدرت و اختیار و شرایط خاصه مثل استقبال و طمأنینه و ... است که هرگز وجوب نماز متوقف بر این شرایط وجوب نیست و از این جهت نماز واجب مطلق است اما وجوب حج متوقف بر ایام حج و امثال ذلک است و وجوبش هم متوقف بر آن شرایط وجود است لذا حج واجب مشروط است.
اشکال تعریف فوق: این تعریف جامع افراد و مانع اغیار نیست چون یکی از اقسام استطاعت، استطاعت شرعیه است و هرگز وجود حج؛ مشروط به استطاعت شرعیه نیست چون افرادی که میتوانند به عنوان خدمه به حج بروند اینها شرعاً مستطیع نیستند اما وقتی که حج را درک کردند باید حج واجب را انجام بدهند پس استطاعت شرعیه از هر راهی به دست میآید که اگر وجود حج مشروط به استطاعت شرعیه بود نباید استطاعت شرعیه از هر راهی محقق میشد و این تعریف همه افراد استطاعت شرعیه را شامل نمیشود.
تعریف دوم از صاحب فصول[1] : واجب مطلق یعنی آن واجبی که اگر دامن مکلف را بگیرد چه امر آن حاصل باشد و چه نباشد همچنان واجب است؛ اما اگر امرش حاصل نباشد و همچنان واجب نباشد واجب مشروط است چون اذا انتفی الشرط انتفی المشروط.
اشکال تعریف فوق: این تعریف هم جامع افراد و مانع اغیار نیست چون همه فقها میگویند اگر کسی مستطیع شد حج بر او واجب میشود پس حج مشروط به وجود استطاعت است لذا تا آخر مناسک باید استطاعت باشد و اگر حج واجب مطلق باشد لازم میآید که هیچوقت از واجب بودن نیفتد ولو اینکه استطاعت آن بعداً از بین برود چون شما میگویید واجب مطلق آن است که چه آن شرط حاصل باشد و نباشد همچنان واجب هست بنا بر اینکه یک بار کسی مستطیع شد بعد هم استطاعت از بین رفت همچنان حج بر او واجب است درحالیکه حج واجب مشروط به استطاعت است.
تعریف از نظر علمای اصول (از مرحوم آخوند به بعد): مطلق و مشروط دو وصف اضافیاند نه دو وصف حقیقی، درباره وصف اضافی باید گفت که وصف اضافی به دو نسبت برمیگردد یکی نسبت اطلاق به معنای رها و دوم نسبت اشتراط به معنای مقید و زنجیربسته؛ پس نسبت اطلاق در مقابل اشتراط است و نسبت اشتراط در مقابل اطلاق است مثل بنوت و ابوت که پدری مضاف به پسر و پسری مضاف به پدری است که اگر پدری نباشد نسبت پسری نیست پس اضافات یک نسب هستند و حقیقی نیستند پس جمیع واجبات شرعیه میتوانند به نوعی مطلق و به نوعی مشروط باشند مثلاً نماز به نسبت به احرام مطلق است اما به نسبت به استقبال مشروط است پس به نماز هم میشود گفت واجب مطلق و هم مشروط یا روزه واجب نسبت به زمان ماه رمضان مشروط اما نسبت به قبله مطلق یعنی رها است.
اما اشکالات بر تعریف مرحوم آخوند:
اشکال اول: تعریف لفظی با شرح الاسمی فرق دارد و نباید با همدیگر خلط شود. تعریف لفظی تعریف لغوی است مثل اینکه به لغت مراجعه میشود و ترجمه کلمهای به دست میآید اما تعریف شرح الاسمی تعریف از ماهیت مفهوم است نه از خود مفهوم لذا در فلسفه و منطق مثل اشارات بوعلی ج ۱ ص ۳۰۹ آمده که «ما» دو قسم است یکی مای حقیقیه، الانسان ما هو یعنی حقیقت انسان چیست؟ و دوم الصعدان ما هو؟ می گوییم فلان، پس تارة از ما، سؤال از ماهیت یک مفهوم است که به آن شرح الاسمی میگویند و دوم از ماهیت و حقیقت شیء میشود که به آن «مای حقیقیه» میگویند لذا اول تعریف شرح الاسمی است بعد حقیقی.
اشکال دوم: ایشان اطلاق و اشتراط را اضافی گرفتند و فرمودند اطلاق و اشتراط حقیقی امکان ندارد درحالیکه اطلاق و اشتراط حقیقی در مباحث اصول امکان دارد مثلاً واجب جمیعاً نسبت به شرایط عامه مثل بلوغ و عقل و قدرت و اختیار حقیقتاً مشروط است و اضافی و نسبی نیست چون بچه تکلیف ندارد و سلب تکلیف از صبی و مجنون سلب حقیقی است بله اطلاق و اشتراط نسبت به شرایط خاصه است مثلاً نماز نسبت به احرام مطلق اما حج نسبت به احرام مشروط است پس بحث ما در اضافه و اطلاق مربوط به غیر شرایط عامه است.