درس خارج اصول استاد مهدی احدی
1402/02/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: (اوامر - واجب معلق و منجز - آیا واجب معلق همان واجب مشروط است؟)
تقسیم سوم واجب به منجز یا معلق: ابتکار این تقسیم مربوط به صاحب فصول است که قبل از ایشان واجب به مطلق و مشروط تقسیم میشد. واجب منجز یعنی هم وجوب و هم واجب هر دو حالی است اما واجب معلق یعنی وجوب حالی اما خود واجب استقبالی است.
بیان دیگر: تارة واجب مقید به قید متأخر است که از اختیار مکلف خارج است که به آن واجب معلق میگویند مثلاً حج مقید به ایام عرفه است که خارج از اختیار ما است و اخری مقید به این قید نیست که به آن منجز میگویند.
سؤال: تقسیم دوم با سوم چه فرقی دارد؟ تقسیم دوم یعنی تقسیم واجب به مطلق و مشروط به اعتبار اصل وجوب است چون اصل وجوب اگر توقف بر شرط دارد به آن واجب مشروط میگویند و اگر توقف ندارد مطلق میگویند مثلاً وجوب معرفت خداوند و اصول دین بر همه واجب است اما واجب معلق به اعتبار خود واجب است؛ خودِ واجب متوقف بر حصول شرط است مثلاً حج متوقف بر آمدن ایام عرفه است.
بعد از صاحب فصول بین علمای اصول اختلاف شد که آیا واجب معلق همان واجب مشروط است یا نه؟ مرحوم شیخ انصاری در مطارح الانظار منکر واجب معلق شده است و میفرمایند که واجب معلق همان واجب مشروط است اما صاحب فصول معتقد است که حج به یک اعتبار؛ واجب مشروط و به یک اعتبار؛ واجب معلق است به اعتبار شرط متأخر غیرمقدور مثل زمان حج واجب معلق اما به اعتبار شرط متأخر مقدور مثل استطاعت واجب مشروط است.
اشکال مرحوم آخوند بر شیخ ره: شما منکر واجب معلق نشدهاید بلکه شما منکر واجب مشروط به مسلک مشهور شدهاید چون مشهور میگویند واجب مشروط آنست که شرط و قید به هیئت برمیگردد و شیخ میفرماید شرط و قید به ماده برمیگردد و صاحب فصول عقیده دارد حج به اعتبار زمانی که غیرمقدور است واجب معلق و به اعتبار اینکه استطاعت مقدور است واجب مشروط است به عقیده صاحب فصول شرط قید هیئت است نه ماده لذا شما اگر این مبنا را انکار کردید منکر واجب معلق نشدهاید بلکه منکر واجب مشروط شده است.
اشکال آخوند بر صاحب فصول ره: تقسیم زمانی که فایده و اثر داشته باشد حقیقتاً تقسیم است اما زمانی که فایده نداشته باشد تقسیم نیست، یک بحث در فقه مقدمات مفوته است مثلاً یکی از مقدمات نماز این است که قرائت را یاد بگیرد که اگر یاد نگیرد نماز از بین میرود و فلسفه اینکه علمای اصول واجب را به مطلق و مشروط تقسیم کردهاند همین است که ما دچار مقدمات مفوته نشویم پس اینکه وجوب را حالی و واجب را استقبالی میدانیم اثرش این است اما واجب معلق به اعتبار زمان و مکان است مثل حج نسبت به عرفه لذا وقتی زمان در دست ما نیست پس اثری ندارد.
پاسخ مرحوم محقق اصفهانی و آقای خویی ره به اشکال آقای آخوند[1] : تقسیم واجب به واجب معلق و منجز اثر دارد که اگر ما فقط قائل به واجب مطلق بودیم، اطلاق یعنی عدم اشتراک و تحصیل مقدمات قبل از فرارسیدن زمان حج واجب نمیشد لذا واجب معلق را تأسیس کرد تا اینکه تحصیل مقدمات قبل از رسیدن زمان واجب بشود.
اثر دوم از نظر استاد: معلقٌ علیه از تحت وجوب حالی خارج میشود، معلقٌ علیه یعنی آن چند روزی که حج معلق است بر آنکه از هشتم ذیالحجه تا سیزدهم و چهاردهم است لذا اعمال آن چند روز را نمیتوان جلو انداخت و نمیتوان فتوای به تأخیر داد لذا حاجی اگر آن چند روز را درک نکرد حج او باطل است و سال بعد باید برود حج را بجا بیاورد و شاید اینکه مرحوم آخوند بعدازاین اشکال بر صاحب فصول عبارت «فافهم» دارد اشاره دارد به اینکه این اشکال درست نیست و شاید اثری داشته باشد.