درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الموضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /درس 2

 

( اوامر - واجب نفسی و غیری - ادله محقق اصفهانی ره بر اثبات واجب نفسی عند الشک - معانی اطلاق و تقیید - جواب به اشکال شیخ ره )

مرحوم محقق اصفهانی ره مثل مرحوم آخوند ره از راه اطلاق هیأت استفاده می کند و وجوب نفسی را ثابت می کند مثلا در روایت آمده است که نماز طواف واجب است و نمی دانیم این وجوب نفسی است یا غیری ؟ که از اطلاق هیأت صل الطواف استفاده می کنیم که وجوب نفسی است ، ایشان با دو مقدمه مبنای خودشان را برهانی می کنند :

    1. مقدمه اول : تقیید و اطلاق دو‌معنا دارد :

     معنای اول : تقیید ، تضییق دایره مفهوم است در مقابل اطلاق که توسعه دایره مفهوم است مثلا اکرم العالم العادل که دایره عالم با قید عادل مضیق شد اما اکرم العالم دایره اش موسع است .

     معنای دوم : تعلیق است نه تضییق مثلا إن جائکم فاسق بنباء فتبینوا که در اینجا تقیید همان تعلیق است یعنی وجوب تبین در اطراف خبر معلق بر این است که مخبر فاسق باشد لذا اطلاق ، عدم تعلیق است مثلا بگوید هر خبری آورد شد توجه کنید و نیازی به تحقیق ندارد حال چه فاسق باشد و چه نباشد

    2. مقدمه دوم : تقیید از حیثیات و شؤن شیی است اگر چیزی از حیثیت و مرتبه و خصوصیت شیی نباشد به آن تقیید نمی گویند مثلا زید مقید به عمرو نداریم چون عمرو از حیثیات زید نیست یا بیابان مقید به دیوار نداریم چون دیوار مقید به حیثیت بیابان نیست اما عادل و فاسق از حیثیات عالم است چنانچه در رقبه و مومنه و کافر که ایمان و کفر از حیثیات رقبه است ، حال یکی از مصادیق این بحث علت و معلول است که آیا معلول مقید به علت هست یا نه ؟ دو نظر است که نظر اول این است که مقید است و دوم که مقید نیست و این بحث در واجب تعبدی و توصلی کارآمد است ، و حق این است که علت قید معلول نیست چون علت در رتبه مقدم معلول است و هرگز رتبه مقدم نمی تواند قید برای رتبه متاخر باشد و اینجا اگر از ما بپرسند که چرا علت قید معلول نیست می گوییم چون علت از حیثیات معلول نیست و همیشه باید تقیید جزء حیثیات و شان مقید باشد

اذا عرفت هذا نقول : وقتی شک می شود که وجوب طواف نفسی یا غیری است قطعا شک مصداقی است نه مفهومی ، و شک مصداقی بر می گردد به تقیید به معنای تعلیق نه به معنای تضییق و مرحوم آخوند چون اطلاق را به معنای توسعه و تقیید را به معنای تضییق گرفته اند اشتباه کرده‌اند در حالی که اطلاق به معنای عدم تعلیق است و تقیید به معنای تعلیق است لذا شک ما بر می گردد به اینکه آیا وجوب نماز طواف به خاطر صحت طواف است یا معلق بر صحت طواف نیست ؟ که در واقع یک تعلیقی بوجود آمد یا به بیان دیگر اگر نماز طواف خوانده نشود طواف باطل است یا نه ؟ و چون دلیلی نیست ، از اطلاق استفاده می شود و اطلاق یعنی عدم تعلیق یعنی صحت طواف مقید بر نمازش نیست و هر کدام مستقل هستند

اما جواب به اشکال شیخ ره : ایشان فرمودند هیأت افعل در واجبات شرعیه اشاره به مصادیق و افراد و جزییات دارد و واقعیات و مصادیق و جزییات قابل اطلاق و تقیید نیستند که زید را نمی شود اطلاق و تقیید کرد ، اما مبنای ما ( محقق اصفهانی ره ) این مشکل را حل می کند که تقیید را چون شیخ به معنای تضییق گرفتند نه تعلیق که افراد و جزییات تعلیق بردارند نه تضییق ولی می گوییم افراد قابل تعلیق هستند ، اما دو نکته در پایان بحث :

    1. نکته اول ، جناب محقق اصفهانی ره فرمودند که علت از حیثیات معلول نیست این درست است اما تحقق علت خاص از حیثیات معلول است مثلا اینکه دست زده می شود به بدن بچه و گرم است این حرارت بدن بچه علت خاص دارد یا از دمای آتش یا از حرکت زیاد است لذا اینجا معلول که حرارت بدن است مقید شده است .

    2. نکته دوم : شما فرمودید که تقیید به معنای تضییق در افراد نیست اما به معنای تعلیق در افراد هست ، این کلام شما نقض به غلام زید می شود که این تضییق است که اگر غلام گفته نشود توسعه می شود

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo