درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الموضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /شک در نفسیت و غیریت

 

( اوامر - واجب نفسی و غیری - راه حل اکثر اصولیین و استاد در تشخیص این دو واجب عند الشک - تعریف اطلاق افرادی و احوالی )

بحث در این بود که واجبی مثل وجوب طواف صادر شد شک داریم که این واجب نفسی است یا غیری ؟ راه تعیین این واجب چیست ؟ مرحوم آخوند از اطلاق مفهوم هیأت اسنفاده کردند وجوب نفسی را و اشکالاتی بر این بیان ایشان شد

اما راه حل آخر: نظر اکثر اصولیین معاصر است که اطلاق بر دو قسم است یکی اطلاق افرادی و دوم احوالی ، اطلاق افرادی دو چیز می خواهد :

اول : طبیعت که مَصَبّ اطلاق افرادی طبیعت است نه فرد مثل طبیعت بَرده در اعتق رقبه یا طبیعت عالم در اکرم العالم

دوم : که مورد از مواردی باشد که قابل برای اراده اطلاق باشد مثلا رقبه را می شود از آن اراده اطلاق کرد اعتق رقبه یا مثل عالم در اکرم العالم

اما در اطلاق احوالی : نیازی به طبیعت نیست بلکه مصب آن فرد است چون یک فرد دو حال دارد و نسبت به هر دو حالش مولای حکیم اطلاق فرمود مثلا حالات وجوب مختلف است که یکی از آن حالات نفسی است که شرط برای واجب دیگری نیست ، یکی دیگر از حالات غیری است یعنی این واجب مقدمه و شرط برای واجب دیگری می شود پس کاری به طبیعت مثل طبیعت رقبه ندارد لذا هر کجا مولای حکیم بیان نکرد مثلا نفرمود این عمل واجب شرط برای واجب دیگری است و اطلاق گذاشت به آن اطلاق احوالی می گویند لذا در دوران بین نفسیت و غیریت از اطلاق احوالی هیأت وجوب نفسی بدست می آید چون اگر وجوب غیری بود باید بیان می کرد با این بیان هم اشکال مر‌حوم شیخ ره رفع شد و هم نیازی به بیان مرحوم آخوند ره نیست؛

اما اشکال مر‌حوم شیخ ره این بود که هیأت طلب مدلول واقعی دارد و آن همان فرد خارجی است و فرد اطلاق پذیر نیست و قابل برای اطلاق نیست چون جزیی است و جزیی که اطلاق ندارد جواب ما این است که اطلاق افرادی ندارد اما اطلاق احوالی که دارد و مراد ما اطلاق احوالی این است که یک فرد دو یا چند تا حال می تواند داشته باشد و وقتی مولا بیان نکرده می گوییم لا بد منظو مولا آنها نیست

از آن طرف مرحوم آخوند ره مدلول هیات را مطلق گرفتند مدلول هیات طلب ، مفهوم طلب است و از نظر ایشان مفهوم هیأت طلب اطلاق لفظی دارد.

اشکالاتی بر ایشان شده بود که اولا : از مفهوم نمی توان اطلاق گرفت و ثانیا : نفسی و غیری هر دو قید است یکی قید وجودی و دیگری قید عدمی و هر دو محتاج به بیان اند و ثالثا : آنچه از هیأت افعل استفاده می شود مفهوم نیست بلکه افراد و واقعیات خارجیه است که نماز طواف ، مفهوم نیست بلکه آن نماز طواف در خارج منظور است لذا بر مبنای ما و بساری از بزرگان اطلاق احوالی فرد مراد است یعنی این صلاة طواف که یک فردی از نماز است اطلاق دارد یعنی نفسیت و غیریت اطلاق دارد و حال که مولا بیان نکرد نفسی است

خلاصه بحث ما برای تعیین نفسیت : این است که اطلاق لفظی داریم ، آخوند گفتند این اطلاق لفظی طلب مفهومی است و مرحوم محقق اصفهانی ره فرمودند اطلاق افرادی است و اکثر اصولیین معاصر و هو المختار فرمودند این اطلاق لفظی اطلاق احوالی است ، هر کجا اطلاق لفظی باشد به اصول عملیه مراجعه نمی شود

بحث جدید : حال اگر اصولی هیچکدام از این اطلاق لفظی و طلب مفهومی و اطلاق احوالی را قبول نکرد در اینجا وظیفه عند الشک فی النفسیة و الغیریة چیست ؟

مرحوم آخوند قائل به تفصیل شد که هرکجا وجوب فعلی است قاعده اشتغال و هر کجا فعلی نیست برائت جاری می شود ، یعنی کسی که حاجی شد و مشغول اعمال حج شد و اعمال طواف را انجام داد وظیفه اش نماز طواف است و شک دارد این نماز طواف وجوبش نفسی یا غیری است ؟ اینجا وجوب فعلی است چون الان داخل عمل است و تکالیف عمل حج او را گرفته است و این فعلی بودن وجوب از داخل بودن وقت حج فهمیده می شود و اینجا باید احتیاط کند چون علم اجمالی دارد که نماز طواف یا به وجوب نفسی یا غیری واجب است و لازمه احتیاط این است که این نماز طواف را به عنوان شرط صحت طواف انجام بدهد اما اگر داخل وقت نبود و خارج وقت بود مثل اینکه در ایام دیگر حج رفته و طواف مستحبی انجام داده و شک می کند در نفسی یا غیری بودن نماز طواف اینجا برائت جاری می شود چون شک در اصل تکلیف است

درباره شک در نفسیت و غیریت ۵ صورت وجود دارد ، در فوائد الاصول مرحوم نایینی ره یا محاضرات اقای خویی ره این بحث مطرح شده است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo