درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الموضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /الدرس 22

 

( اوامر - اشکالات به مقدمه موصله بودن نظریه صاحب فصول - حل اشکالات توسط استاد )

بحث درباره اشکالات به مقدمه موصله صاحب فصول بود ؛ اشکال اول دور بود و گفتیم این اشکال هم در وجوب و وجود مقدمه وارد شده است

اشکال دوم مرحوم نائینی ره : اشکال خلف است که اگر ذات مقدمه به وصف ایصال متعلق وجوب بشود خلف فرض لازم می آید در این صورت مقدمه مرکب از ذات و ایصال می شود لذا نقل کلام در خود آن جز ذات می شود که آیا این ذات هم موصله هست یا نه ؟ که اگر این ذات موصله نباشد خلف فرض لازم می آید چون فرض شما این است که مقدمه به فید ایصال تحت وجوب رفته و اگر ذات مقدمه موصله شود باز هم آن ذات مرکب از ذات و ایصال می شود و نقل کلام در ذات سوم می شود که آیا آین ذات سوم مقید به ایصال است که اگر مقید به ایصال نشود خلف فرض می شود و اگر مقید شود آن ذات سوم‌ مرکب از ذات و ایصال می شود و هکذا

نظر استاد : اشکال دور و خلف و تسلسل منحل است

اما حل اشکال دور در وجود : که موقوف یا موقوف عليه اگر از بین برود دور از بین می رود و به نظر ما موقوف مخدوش است چون فرموند فعلیت وجود ذی المقدمه متوقف بر فعلیت وجود مقدمه است یعنی فعلیت نماز ظهر متوقف بر فعلیت وجود وضو است چون وجود مقدمه یکی از علل وجود ذی المقدمه است وقتی بحث علت و معلول شد وجود معلول متوقف بر وجود علت می شود ما می گوییم که علل وجود ذی المقدمه وجود مقدمه نیست بلکه ذات مقدمه است که در نتیجه موقوف از بین رفت یعنی ذات وضو علل وجود نماز ظهر است که ذات وضو همان غسلات و مسحات است پس دیگر ذات وضو متوقف بر ایصال به ذی المقدمه نشد

اما حل اشکال دور در ناحیه وجوب : استحاله دور در صورتی است که موقوف و موقوف عليه از نطر حیثیات مغایر هم نباشند چون تغایر ترتب طرفین را از بین می برد در اینجا اتحادی بین موقوف و موقوف عليه نیست بلکه تغایر است چون وجوب ذی المقدمه متوقف بر وجوب مقدمه است معنایش این است که از یک جهت وجوب ذی المقدمه نفسی است و از یک جهت غیری است و ؛ وجوب نفسی با غیری دو حیثیت است و توقف بر دو حیث مانعی ندارد چون به آن توقف نمی گویند مثلا نماز ظهر واجب نفسی است اما برای نماز عصر مقدمیت دارد پس وجوب نماز ظهر از یک طرف نفسی و از طرف دیگر غیری شد وقتی حیثیات متفاوت شد و چون یکی از وجوهات دور اجتماع مثلین است در اینجا این اجتماع محقق نمی شود چون دو حیثیثت می باشد

اما حل اشکال خلف و تسلسل : ذاتی که مرکب از دو چیز می شود قطعا اجزای مرکب تحت امر می رود مثلا نماز یازده جزئی تحت اقیموا الصلاة است که از دو حال خارج نیست ؛ یا همه اجزا تحت امر رفته و یا نرفته است که اگر نرفته باشد خلاف فرض است و اگر همه تحت امر رفته زنجیره های بعدی بوجود نمی آيد و تسلسل قطع می شود چون خود امر قاطع زنجیره ها است مثلا ده تا کار واجب است و به یکی از آنها امر می شود اینجا دیگر زنجیره های بعدی نمی آيد اینکه می گویید نقل کلام در ذات دوم می شود که موصله است یا نه که اگر نباشد خلف فرض است و اگر موصله باشد مرکب از ذات و موصله است پس تسلسل می شود به نظر ما هم ثبوتا و اثبات بلا وجه است چون عقبه ندارد چون ذات وضو به وصف ایصال تحت امر رفته و دیگر ذاتی باقی نمی ماند که بگویید نقل کلام می کنیم لذا در فلسفه است که قطع اجزای مرکب بدست معتبر ( اعتبار کننده ) است اما قطع تسلسل در اجزای تکوینی بدست کسی نیست

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo