درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الموضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /ثمرات مقدمه/ الدرس 26

 

ثمرات مقدمه

بحث درباره ثمرات مقدمه واجب بود ثمره اول بین مبنای صاحب فصول و دیگران بود بین قول به مقدمه موصله و مطلق مقدمه که ما این ثمره را قبول نکردیم.

ثمره دوم : بین وجوب مقدمه و وجوب ذی المقدمه بنابر ثبوت ملازمه است نتیجه این است که اگر بین وجوب شیی و وجوب مقدمات آن ملازمه باشد وجوب مقدمه یک حکم شرعی می شود.

توضیح ذلک : کبری قیاس استنباط در اصول ثابت می شود اگر این کبری ثابت شد که بین وجوب مقدمه و ذی المقدمه ملازمه است در تمام صغریات می توان این کبری را طریق استنباط حکم شرعی قرار داد مثلا وضو مقدمه نماز است و بین مقدمه و ذی المقدمه ملازمه است پس وضو شرعا واجب است اما اگر این ملازمه قبول نشد نمی توان حکم شرعی برای مقدمه درست کرد آن‌وقت چاره ای نیست از باب لابدیت عقلی وارد شد یعنی عقل مقدمه یک ذی المقدمه را واجب می کند چون عقل می گوید بدون این مقدمه نمی شود به ذی المقدمه رسید .

اشکال استاد بر ثمره دوم : بین مقدمه و ذی المقدمه از باب لابدیت عقلیه را قائل به ملازمه هستیم و این یک مساله اصولی است و نمی توانید یک حکم فرعی فقهی عملی از این مساله اصولی بدست آورید چون با وجود حکم عقلی حکم شارع لغو است چون لابدیت عقلیه این است که مکلف در امتثال ذی المقدمه چاره ای جز اتیان مقدمه ندارد لذا چه شارع بگوید مقدمه واجب ، واجب است و چه نگوید حکم عقلی حاکم است پس با وجود این لابدیت عقلی اگر شرع حکم کند لغو است مگر اینکه ارشادی باشد که اینجا وارد نیست.

ثمره سوم : اگر مقدمه مثل وضو عبادت باشد بنابر قول به وجوب مقدمه باید قصد قربت کند اما بنابر قول به عدم وجوب مقدمه قصد قربت لازم نیست.

اشکال استاد : چرا فکر می کنید اگر چیزی واجب شد عبادیت آن منحصر در وجوب است در حالی که گذشت که عبادیت منحصر در وجوب نیست مثلا در طهارات ثلاث وضو مستحب نفسی است و عبادت هم هست اینکه می گویید اگر مقدمه واجب شود و عبادت باشد قصد قربت لازم است نقص آن این است که وضو مقدمه است و در برخی جاها مستحب نفسی است مثل وضوی تجدیدی.

ثمره چهارم : اگر کسی نذر کند واجبی را انجام دهد بنابر اینکه مقدمه واجب؛ واجب باشد و ناذر مقدمه را انجام دهد نذر انجام شده چون منذور وجوب بود و مقدمه هم که واجب است و با اتیان مقدمه وفای به نذر شد.

اشکال استاد:

اولا : مساله اصولی آن است که در طریق استنباط حکم شرعی قرار بگیرد و در باب نذر خودش حکم شرعی است و در طریق استنباط قرار نگرفته است یعنی خود مقدمه حکم شرعی شده است.

ثانیا : وفای به نذر تابع قصد ناذر است که او حکم نفسی یا غیری را نذر کرده و هر کدام را نذر کرده همان را باید انجام دهد و اگر واجب نفسی نذر شده مثلا باید نماز بخواند و با یک وضو نذر او ادا نشده است.

ثمره پنجم : در باب اجرت بر واجبات دو مبنا است

اول : مشهور فقها که حرام هست و دوم :مثل شیخ انصاری زه حرام نیست حال اگر ما قائل به وجوب مقدمه به و وجوب شرعی باشیم یکی از صغریات باب اخذ اجرت بر واجبات می شود اما اگر قائل به لابدیت عقلی شدیم نه وجوب شرعی مقدمه در اینجا این مساله از صغریات اخذ قدرت بر واجبات نمی شود لذا می تواند اجرت بگیرد چون لا بدیت عقلی است اما بنابر وجوب شرعی مقدمه. گرفتن اجرت حرام است.

اشکال استاد:

اولا : نسبت به وجوب شیی و عدم اخذ جواز اجرت ، عموم من وجه است ماده افتراق اول : که در برخی جاها عمل واجب و اجرت بر آن جایز است مثلا انقاذ غریق یا ازاله نجاست از مسجد و ماده افتراق دوم : در برخی موارد عمل واجب نیست و اخذ اجرت بر او جایز نیست با اینکه عمل عبادی است مثل اذان گفتن ؛ اما ماده اجتماع : که هم عمل عبادی و واجب و اخذ اجرت جایز نیست پس آنچه مانع اخذ اجرت است وجوب نیست که بگوییم اگر مقدمه واجب ؛ واجب است اخذ اجرت حرام است بلکه مانع عبادی بودن عمل است که باعث حرمت اخذ اجرت می شود.

ثانیا : وجوب بما هو وجوب مانع اجرت نیست و نیاز به دلیل خاص هستیم چون وجوب اقسامی دارد نفسی و غیری و کفایی و .... مثلا در غسل و کفن و دفن میت نص بر عدم اجرت است با اینکه این امور عبادی نیست بنابراین مانع اخذ اجرت وجوب نیست و برخی موارد نص خاص بر عدم اجرت است

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo