درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1402/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الموضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /تاسیس اصل/ الدرس 29

 

( اوامر - واجب نفسی و غیری - تأسیس اصل در مقدمه واجب )

عنوان بحث : تأسیس اصل در مقدمه واجب است که درباره دو اصل باید بحث شود. اول : تأسیس اصل در مساله اصولیه یعنی اگر شک کند که آیا بین وجوب مقدمه و وجوب ذی المقدمه ملازمه است یا نه ؟ آیا اصلی در نفس ملازمه جاری می شود تا ملازمه را اثبات کند یا نه ؟ چون ملازمه یک مساله اصولی است و بنابر استنباط احکام شرعیه کبری قیاس قرار می گیرد.

دوم : تأسيس اصل در مساله فقهی است یعنی اگر شک شود که وجوب مقدمه شرعی است یا نه آیا اصلی داریم که ثابت کند وجوب مقدمه شرعی است یا نه ؟ لذا در دو مقام بحث می شود ، اول : اصل عملی و دوم : اصل لفظی است.

اما مقام اول : اصل عملی است که مرحوم آخوند ره در کفایه فرمودند اصل عملی نداریم که بتواند ملازمه بین وجوب مقدمه و وجوب ذی المقدمه یا عدم ملازمه بین آنها را ثابت کند بلکه ملازمه دائر مدار است و نیست است که اگر ملازمه باشد از ازل ملازمه است و اگر نباشد از ازل ملازمه نیست لذا حالت سابقه ای ندارد تا استصحاب جاری شود که سابقا ملازمه نبود و الان که شک می شود استصحاب عدم ملازمه جاری شود.

توضیح ذلک : لوازم بر دو قسم است:

اول : لوازم ماهیت و

دوم : لوازم وجود ، اموری که از ماهیت منفک نمی شود لوازم ماهیت هستند مثل وجوب و امکان و امتناع نظیر زوجیت برای اربعه ، همانطوری که زوجیت از اربعه منفک نمی شود همانطور وجوب و امکان و امتناع از لوازم ذاتی ماهیت است.

اما لوازم وجود : یا لوازم وجود ذهنی است یا لوازم وجود خارجی ، کلیت وجود انسان در ذهن عارض می شود اما مشی و ضحک از لوازم وجود خارجی انسان است مثل برودت که لازم خارجی یخ است.

اما فایده تقسیم فوق:

اول : لوازم وجود مسبوق به عدم است برخلاف لوازم ماهیت که مسبوق به عدم نیست بلکه از امور ثابتات ازلیه است مثلا اما زوجیت همیشه با اربعه است و مسبوق به عدم نیست و ازلی نیست.

دوم : لزوم در لوازم ماهیت به معنای تبعیت است چون ماهیت مجعول به جعل مستقل است و لوازم ماهیت مجعول به جعل تبعی است ، خداوند مثلا اربعه را جعل کرد و به تبع آن زوجیت جعل شده است ؛ اما لوازم وجود به معنای مقتضا و منشائیت است لذا حاجی سبزواری در منطق منظومه[1] ص ۲۹ فرمودند هذان لازمان وجد مقتضی و لیس لازم الوجوبین المضئ ، که استلزام در اینجا کدامیک از این دو است ؟ وجوب ذی المقدمه مستلزم وجوب مقدمه است و قطعا این استلزام مربوط به ماهیت است که در این صورت دو فایده داشت یکی اینکه مسبوق به عدم نبود و دوم مجعول به جعل تبعی بود لذا حالت سابقه ندارد تا بتوانید عند الشک استصحاب کنید و منظور آخوند همین بحث حاجی سبزواری است که حاجی لوازم وجوب را مثل لوازم وجود نمی داند بلکه مستلزمات وجوب را مثل لوازم ماهیت می داند لذا اگر کسی شک کند بین وجوب مقدمه و وجوب ذی المقدمه که ملازمه است یا نه ؟ حق استصحاب ندارد چون لوازم ماهیت مسبوق به عدم نیست و حالت سابقه ندارد تا استصحاب شود ؛ تا اینجا ثابت شد حق با مرحوم آخوند ره است.

مقام دوم : مساله فقیهیه بود شک می شود که آیا مقدمه وجوب شرعی دارد یعنی شارع جعل وجوب برای مقدمه کرده یا نه ؟ اینجا اصل عدم جاری است چون این شک مستصحب دارد که مستصحب یا موضوع یا حکم شرعی لست که اینجا موضوع شرعی است که اگر حج واجب شد رفتن و سیر به حج واجب است یا نه ؟

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo